فصل سی ام: رهبری عیسی در گردهمآیی های خانوادگی بزرگ
16/12/1990
“و همه مومنان معمولاً در ایوان سلیمان جمع میشدند.”
اکنون “بیش از آنچه میتوانیم بخواهیم یا تصور کنیم” امکان صدها یا هزاران مسیحی واقعی (پیرو و دوست شخصی عیسی ناصری: پادشاه رستاخیزکرده و برافراشته) تحت یک حکومت کلیسای محلی را در نظر بگیرید.۸۸ یک کلیسا در شهر، همانطور که در قرن اول بود (و بیشک در بازگشت او خشنودش میکند) - کلیسایی که “خود را برای بازگشت داماد آماده کرده است.”۸۹
به یاد داشته باشید که کلیسایی که عیسی در حال ساختن آن است فقط اگر بر بنیادی که به درستی گذاشته شده دیده شود (١قرنتیان ۳: ۹‐١۵)۹۰ ساخته شود، بنیادی که توسط آن “بناکنندگان ارشد” که واجد شرایط گذاشتن چنین بنیادی در یک شهر هستند، گذاشته شده باشد (مگر اینکه خدا بخواهد روشهای “عادی” پدید آوردن چنین چیزی را تحتالشعاع قرار دهد - افسسیان ۴: ١١‐١۷). بدون این نوع بنیاد، خود را در تلاشی دستپاچه برای تقلید چیزی که حتی آن را درک نمیکنیم، خواهیم یافت. جواب نخواهد داد. از ارباب برداشت فریاد برآورید!
منظر کلیسا چطور است هنگامی که تعداد زیادی از افراد جزء یک کلیسای واحد در شهر هستند؟ شواهد قوی از ثبت تاریخی اولیه کلیسا توسط دکتر لوقا و نیز نامه های پولس به قرنتیان و دیگران و کاوش ها در آنتیوک و سایر شهرهای اولیه که عیسی خود را در کلیسای خود متجلی کرد (جان ۱۴: ۱۲-۳۱، ۱۴: ۱۹)، وجود دارد.۹۱ من یک تصویر جزئی بر اساس این شواهد ارائه می دهم:
کلیسا شامل مومنینی بود که اغلب در کنار یکدیگر زندگی می کردند (گرچه “مشترک” نبودند - اعمال ۵: ۱، ۴ - زمین و دارایی های شان هنوز به آنها تعلق داشت و آنها به دلیل رابطه شان با خدا و عشق به دیگران کمک می کردند). آنها کاملاً درگیر زندگی یکدیگر بودند (در پاسخ به آموزش ساده و روح مسیح درون شان)، روزانه، از خانه به خانه و در گرد هم آمدن مرتب کلیسای کامل در شهر. مسیحیان در اطراف تعدادی از خانه های مختلف در روزهای مختلف حضور داشتند. تمام کلیسا به طور مرتب از همه نقاط شهر جمع می شدند. همچنین، تدریس عمومی مستمر اغلب در یک مکان خنثی مانند سالن اجاره ای انجام می شد.۹۲
تعدادی از خانههای مختلف به عنوان مکانهایی برای گردهمآیی شناخته میشدند. این خانهها محل شروع شبانه، مکان اولیه برای جستجوی ستایش خدا توسط قدیسان یا محل برگزاری فعالیتها و آموزشها بودند. افرادی که در این خانهها پیدا میشدند ممکن بود برای کمک به دیگران بیرون بروند یا تمام شب را در دعا بگذرانند. احتمالاً گاهی نیز با افرادی کافر روبهرو میشدند و وقت خود را صرف معرفی عیسی مسیح به آنها میکردند. اگر تمام کلیسا بهطور کامل جمع نمیشد، در خانههای مختلف فعالیتهایی انجام میگرفت. مسیحیان در خانههایی مانند آکیلا و پریسکا یا فیلمون گرد هم میآمدند. خانه اجارهای پولس در رم. شاید خانههای آریستوبولوس و کلئو. خانه نومفاس مرکز طوفان الهی خدا در آن شهر بود. پطرس دقیقا میدانست باید برای پیدا کردن گروهی مسیحیان حتی در ساعات دیر وقت به کجا مراجعه کند.۹۳ آنها بهطور مرتب “از خانهبهخانه” جمع میشدند و حتی بهنظر میرسید که در شهری مثل آنتیوک (جمعیت حدود ۵۰۰،۰۰۰ نفر) بهصورت عمدی در گروهها زندگی میکردند.
گردهماییها در آن زمانها که یک کلیسا در اورشلیم در یک مکان جمع میشدند، چگونه بودند؟ قبلاً در مورد گردهماییهای “از خانه به خانه” با جزئیات فراوان صحبت کردهایم. اما وقتی هزاران شاگرد واقعاً تغییر یافته عیسی روزانه در پارک شهر اورشلیم ۹۴ “علناً” جمع میشدند (محوطه نیمهپوشیدهای معروف به ایوان سلیمان)، چه اتفاقی میافتاد؟ شما از زندگی عیسی، سوابق کتاب مقدس، و اصول خالص خدا و کلیسای پسرش میدانید که آن (و هنوز هم هست) ارتباط برنامهریزی نشده با سر کلیسا بود.۹۵
یک چیزی که در گردهماییهای بسیار بزرگ کمی متفاوت خواهد بود این است که، برخلاف اکثر فعالیتهایی که “از خانه به خانه” رخ میدهد، چند مرد تمایل دارند که نسبت به بقیه بیشتر نمایان باشند. اگرچه هرگز کسی به عنوان “رهبر” رویداد یا گردهمایی خاصی، کوچک یا بزرگ، در کلیسای کتاب مقدس انتخاب نمیشود، برخی استعدادها قطعاً بیش از دیگران برجسته هستند.
اعمال رسولان ۲: ۴١-۴۷
“پس کسانیکه کلام او را پذیرفتند، تعمید یافتند و در آن روز حدود سه هزار نفر به آنها افزوده شدند. آنها خود را وقف تعالیم حواریون و برادری و شکستن نان و دعاها میکردند. همه لبریز از شگفتی بودند و معجزات و نشانههای بسیاری بهدست رسولان ظاهر میشد. تمام مومنان با یکدیگر متحد بودند و همهچیز را مشترک داشتند. اموال و داراییهای خود را میفروختند و به هر کس بهقدر احتیاجش میبخشیدند. و هر روز با یکدیگر در محوطه معبد (پارک شهر) جمع میشدند و در خانهها نان میشکستند و با دلی خرسند و صمیمانه غذا میخوردند.”
اعمال رسولان ۴: ۲
“از اینکه حواریون مردم را تعلیم میدادند و رستاخیز عیسی از میان مردگان را اعلام میکردند، بسیار آزرده شدند.”
اعمال رسولان ۴: ۳۳
“حواریون با قدرت بسیار درباره رستاخیز خداوند عیسی شهادت میدادند. و فیض عظیمی بر همه آنها نازل شد.”
حواریون، “فرستادگان از جانب خدا”، نمایندگان، نقشی بسیار نمایان در گردهماییهای “کل کلیسا” داشتند. آیا این به این دلیل بود که آنها برای “موعظه کردن” حقوق میگرفتند و نوبتی “موعظه”های یکشنبه صبح را ارائه میدادند؟ نه، اشتباه است. هیچ مردی “برای موعظه حقوق نمیگرفت”، این مضحک است.۹۶ و هیچ “موعظه”ای به معنایی که ما درک کردهایم وجود نداشت. و نه، حواریون “نوبتی” عمل نمیکردند. اگر هر کدام از این موارد بود، با زندگی و تعالیم عیسی در تناقض آشکار بود. کل ماهیت کلیسایی که با هم جشن میگرفتند با چنین رفتارهای اسماعیلی تنزل مییافت.۹۷ آنها قرار نبود پس از سه سال آرنج زدن با نجار ناصری، “حیات ابدی” (١یوحنا ١: ١‐۷)، به شیوه زندگی عهد عتیق “اصول اساسی این دنیا” بازگردند.
میدانیم کسانی که عیسی را بهتر میشناختند کسانی بودند که همه میخواستند توسط آنها تجهیز شوند. کسانی که میتوانستند آسمانها را بشکافند و دستهای فرزندان او را بالا بکشانند تا با دستهای عیسی ملاقات کنند، کسانی بودند که در گردهماییهای بزرگ بیشتر دیده میشدند. منظورم افراد استخدام شده یا “اعضای کارکنان” نیست، بلکه کسانی که در “قدرت زندگی نابودناپذیر” زندگی میکردند، “چشیدن قدرتهای عصر آینده”، “رودهای آب زندهای که از شکمشان میجوشید”، با همبستگی واقعی با “آن کس که از ازل بود” - و میتوانستند آنها را به همان میراثی که از پیش از زمان برایشان بود بکشانند و تجهیز کنند. شگفتی مقدسی (اعمال رسولان ۲: ۴۲‐۴۷) وجود داشت، و هست، وقتی مردانی که او را میشناختند، مردانی با “آسمان باز”، شراب تازه را بر مردم خدا میریختند.
چه کسی تعلیم میداد؟ کاملاً بستگی داشت. “اگر به کسى که نشسته وحى آمد، اولى که سخن مىگوید باید بنشیند.” (نه “مرد ساعت”، تنها عیسی این موقعیت را داشت - متی ۲۳: ۸‐١۰). اگر همچنان پیرو خداوندی زنده، سر زنده کلیسا هستیم، چیزی تغییر نکرده است. اما احتمالاً کسی بود که به طور قابل اثبات در زندگی او و محبت او راه رفته بود. کسی که توسط کهانت او پالایش شده بود - سنگهای زندهای که به یکدیگر میخوردند تا لبههای تیز را بتراشند. کسی که تنبیه او را تجربه کرده بود، و اکنون از آن استقبال میکرد. کسی که زندگی روزانهاش به وضوح در هر جایی که پا گذاشته بود، هر روز، نه در رویداد ویژهای، تاریکی را خرد کرده بود. کسی که میوه قابلرویت اقتدار در دنیای نادیدنی، “ویران کردن استحکامات شیطان” در هر عرصه زندگیای که وارد شده بود را به بار آورده بود. قطعاً هیچ ارتباطی با تحصیلات، بلاغت، حقوق، نوبت، یا حتی صداقت نداشت. توسط زندگی از بهشت تعیین میشد.۹۸
اینطور نبود که مرکز توجه نمیتوانست در هر زمان مشخصی مسیحی تازهکار یا “ناشناخته” باشد. هیچ چیزی در اساسنامه و هیچ چیزی در “نظم پرستش” وجود نداشت که امکان را ممنوع میکرد. هر کسی میتوانست در لحظه عمومی پیشتاز باشد (و بیشک این اتفاق افتاد زمانی که خدا کارهای ویژهای انجام میداد)، فقط این بود که معمولاً نیازی نبود کس دیگری چیز زیادی بگوید!
تصویر دیگری از گردهمایی کلیسای عهد جدید را در نظر بگیرید:
اعمال رسولان ۲۰: ۷-١١
“در اول هفته، چون شاگردان گرد هم آمدند تا نان بشکنند، پولس که فردا میخواست حرکت کند، کلام را به آنان باز گفت و تا نیمه شب سخن گفت. و چراغهای بسیار در بالاخانهای که در آنجا جمع بودند میتابید. و جوانی به نام اوتوخوس که در کنج پنجره نشسته بود، غرق خواب عمیق شد و چون پولس همچنان سخن میگفت، از طبقه سوم فرو افتاد و مرده برداشته شد. پس پولس پایین آمد و بر او افتاد و او را بغل کرده، گفت: “ناراحت نباشید که جان در اوست.” و چون بالا آمد و نان شکست و طعام گرفت و تا سپیدهدم سخن گفت، رهسپار شد.”
آیا پولس “موعظه”ای چند ساعته از پشت “منبر” ایراد کرد؟ اصلاً. اما آیا پولس صدای اصلی در “گفتگو” (همانطور که قبلاً گفته شد، این واژه یونانی است) میان برادران بود؟ قطعاً. چرا پولس اکثر تعالیم راههای خدا را ارائه داد؟ آیا به خاطر استخدام شدن؟ خیر! پولس برادران و خواهران در تروآس یا هیچجای دیگری را “تحت سلطه” نگرفت (دوم قرنتیان ۱: ۲۴; اول تسالونیکیان ۲: ١‐١۳; متی ۲۰: ۲۵‐۲۸). هر کسی که کلامی از آسمان داشت میتوانست آن را به مقدسین خدا بیاورد. نه اینکه کس دیگری نمیتوانست کسی باشد که حقیقت خدا را برای لحظه حاضر فراهم کند. فقط وقتی خدمتگزار بااستعداد و مفروضی مثل پولس در اتاق بود، معمولاً نیاز چندانی به سایر ورودیها نبود! این مرد خدا را میشناخت. پرتاب کردن نظرات در حضور این مرد الف) خطرناک ب) تلف کردن وقت گرانبها و ج) مثل ناخن کشیدن روی تخته برای بقیه در اتاق بود. اما اگر پدر انسان دیگری با مقام واقعی مشابهی را در میانشان برانگیخته بود، یا کسی از جای دیگری آمده بود، دو برابر باحال میشد زیرا این دو مرد با هم گردهمایی مقدسین را به اوج و ثروتی غیرقابل تصور میبردند.
اگر واقعاً جدی و صادق هستیم در مورد اینکه میخواهیم بدانیم آیا واقعاً اجازه دادهایم عیسی سر کلیسایی باشد که ما بخشی از آن هستیم، آزمون عالی این خواهد بود:
فرض کنید پولس یا یوحنا، یا حتی خود عیسی به گردهمایی که شما بخشی از آن هستید (با شلوار جین و تی شرت) سر بزنند. آیا آنها “فرصتی برای حرف زدن” پیدا میکنند؟ یا آیا ما آنقدر زمان را با مسائل معنوی (که از پیش برای انجام آن آماده شده بودیم) پر میکنیم که کاملاً آنچه خدا میخواست انجام دهد را از دست میدهیم؟ احتمالاً قرار بود تمام زمان توسط “مهمان” ناشناس قبلی (که به طور طبیعی با هر نگهبانی که از جانب خدا فرستاده شده همکاری میکند، همانطور که راه خداست) آموزش داده شود. و اگر خدا راه خود را میرفت، قرار بود گردهمایی از حدود ۹ صبح تا سپیدهدم روز بعد ادامه یابد.
آیا این حتی در گروهی که شما بخشی از آن هستید امکانپذیر است؟ اگر نه، کسی غیر از عیسی سر این سازمان است.
واقعاً نمیخواهم وارد رویکرد کتاب آشپزی گونهای نسبت به کلیسای عیسی شوم و دستور پخت برای “گردهمایی بزرگ” کامل ارائه کنم. دقیقاً همین موضوع است: آنها همه متفاوت خواهند بود. برخی عمدتاً تعلیم جدی، برخی شاد و سرزنده با ستایش یشوع. آموزش عملی، دعا برای کسانی که توسط دشمن معلول شدهاند، کمی اعتراف (معمولاً مرتبط با دامنه کلی کل کلیسا - زمانهای “خانه به خانه” از قبل اکثر این نیازها را به صورت روزانه برطرف کردهاند)، چشمانداز و جهتگیری از خدا برای آینده از طریق خدمتگزاران او، سرودهایی که توسط مقدسین نوشته شدهاند و بسیاری انواع دیگری از اتفاقات رخ خواهد داد. اکثر جلال آنچه میتواند اتفاق بیفتد فقط از منظر تجربه کردن آن درک خواهد شد، نه از طریق حدس و گمان و تحلیل. بهتر است بخش خودمان را برای دیدن رستاخیز در شهرهایمان انجام دهیم، و به خدا برای حکمت در مورد چگونگی مدیریت آن هنگامی که فرا میرسد اعتماد کنیم، تا اینکه از پیش حدس بزنیم. دوازده حواری هم تا زمانی که فرا رسید تجربهای با کلیسای ۳۰۰۰ نفره نداشتند!
خانه ات را بساز
پروردگارا، خانه ات متروک مانده
من اینجا به زانو افتاده ام
لطفاً یک بار دیگر به ما رحم کنید
رنج مردم خود را ببینید
به بنده خود لطف کنید
همه گناهان ما را ببخشید
بخاطر بسپار قولت را
دوباره متحد کن ما را
پروردگارا، دست تو مافوق من است
تو راهی از دریای سرخ من باز کردی
قلب یک شاه را برگرداندی و
ما را به شهر خودت آوردی
اما دشمنانت مسخره می کنند ما را
نیرو ببخش این دست ها را
ما به عهد شما پایبند هستیم
دوباره متحد خواهی کرد ما را
گروه کر:
بنابراین ما می سازیم خانه ات را –محکم کن دیوارت را
از دستان من استفاده کن تا ببینی سقوط دشمنانت را
و قوم تو اعلام می کنند ستایش خواهیم کرد نامت را
زانو زده خواهیم گفت تو خداوندی، تو همیشه بوده ای
ما از معبد خدای خود غافل نخواهیم شد
یک شمشیر و یک ماله
هر کدام در یک دست
حین ساختن پادشاهی ات
از آن محافظت و دفاع خواهیم کرد
ستایش وفاداری شما
اطاعت از کلام شما
تنها فکر قلب من
خانه توست، ای پروردگار من
(گروه کر)
به ما بیاموز تا آنچه را دوست داری دوست داشته باشیم
به ما بیاموز که از آنچه متنفری متنفر باشیم
کلام خود را به قلب ما برسان
ما هرگز از آنچه به ما داده ای دست نمی شوییم
با پاک کردن همه چیزهای ناپاک
با به زیر کشیدن بت هایی که می بینیم
وارد دل ما شو، آری خانه ات را برکت بده
تا دنیا ببیند
تو پروردگاری، تو پروردگاری
- جرمی
----
۸۸ عبرانیان ۱۳: ۱۷ – هر کسی که مسیحی خوانده میشود باید بداند که “چه کسی بر آنها حکومت میکند”، چه کسی “مراقب آنهاست” و به چه کسی “باید حساب” پس بدهند. اگر این طور نباشید، پس مطمئناً به دور از خواست خدا برای زندگیتان هستید. من میدانم که بسیاری از این حقیقت و هر حقیقت دیگری که قابل تصور است سوء استفاده کرده اند. با این وجود، فقط یک شورشی یا یک احمق کتاب مقدس را، چون کسی در جایی از آن سوء استفاده کرده و جنبشی جهت سوء استفاده از آنها آغاز کرده است، بیرون میاندازد. شما آنچه نیاز است انجام دهید! بدانید که مردان خدا چه کسانی هستند که “بر شما حکومت می کنند” در بافت کلیسای محلی که شما باید بخشی از آن باشید به بالاترین الطاف خدا دست یابید. “دست نمیتواند به چشم بگوید: من به تو نیازی ندارم.”
۸۹ با توجه به سردرگمی عظیمی که دشمن، در تلاش برای قضاوت تبعیض آمیز قدیسان خدا، با انحراف کلام خدا، از حقیقت ایجاد کرده است، لازم است دوباره این را بگویم. منظور من یک سازمان ساختهی دست بشر (که به اشتباه “کلیسا” نامیده شده) نیست که یک آرمانشهر اجتماعی ایجاد کرده است. در عوض، همانطور که در روح به عنوان “خادم در عذاب” نشان داده شده است، من برای کلیسای عیسی فریاد می زنم که در قدرت و عشق و قدوسیت واقعی خدا حرکت میکند - که “زیبایی و شکوه” آن کاملا با جامهی پروردگارشان برای چشمان جسمی پوشیده شده است.
۹۰ مبانی رسالت و الگوهای رسولی
۹۱ علاوه بر یافتههای کتاب مقدس، تاریخی و باستانشناسی، میتوانیم با آنچه اکنون اتفاق میافتد، تصوری از آنچه در آن زمان رخ داده است داشته باشیم. “از ثمرهاش آن را خواهید شناخت.” عیسی گفت: “بسیاری از چیزهایی که در کتاب مقدس می بینیم فقط با “از درون به بیرون نگاه کردن” قابل درک است. اگر کسی بخواهد خواستهی او را انجام دهد، باید بداند که آیا این تعلیمات از جانب خداست یا من از جانب خود صحبت میکنم.” و یوحنا نوشت: “زندگیاش نور انسان می شود.” تنها با انجام این کار است که میتوان فهمید کتاب مقدس در مورد چه چیزی صحبت می کند. اگر گروههای مذهبی ما در تعهد و عمل کاملاً با کلیسای کتاب مقدس بیگانه باشند، آنهایی که درگیر هستند هرگز نمیتوانند آنقدر سخت “مطالعه” کنند تا بفهمند “کلیسا” واقعاً چیست. “تعاریف” مدرن ارائه شده به آموزه های کتاب مقدس، آنچه را که واقعاً اتفاق افتاده و آنچه را که خدا واقعاً به عنوان یک عروس، یوغ برابر، برای پسرش می خواهد داشته باشد، پنهان و کمرنگ خواهد کرد.
۹۲ اعمال رسولان ۱۹: ۸؛ اعمال رسولان ۱۹: ۹-۱۰؛ اعمال رسولان ۱۸: ۱۹؛ اعمال رسولان ۱۸: ۲۶-۲۸؛ اعمال رسولان ۱۷: ۱۶-۱۷ .این مکان عمومی “کلیسا” نبود، بلکه مکانی بود که در آن مردان و زنان از سراسر شهر و جهان دربارهی کلیسا آموزش می دیدند. کلیسا یعنی مردم. اگر میتوانید در آن شرکت کنید، قطعاً میبینید که این کلیسایی نیست که عیسی شروع کرد.
۹۳ اعمال رسولان ۱۲: ۱-۱۷. آیا یعقوب و سایرین در جای دیگری دور هم جمع میشدند؟
۹۴ ما می دانیم که در مواقعی، آنها به عنوان یک کلیسا، روزانه ملاقات می کردند (اعمال رسولان ۲: ۴۲-۴۷، ۴: ۳۲-۳۵؛ عبرانیان ۳: ١۳؛ مرقس ۸: ۳۴ ـ ۹: ١). این برای شروع، در مورد تمرکز زندگی آنها چه میگوید؟ آیا آنها “مجبور بودند” هر روز ملاقات کنند؟ در کدام کتاب مقدس “گردهمایی های روزانه” اجباری بوده؟ آنها میخواستند! حتی “نوزادان مسیحی” زندگیشان کاملاً به او تعلق داشت. این ماهیت طبیعی مسیحی شدن بود (و همینطور است) “اذعان به خداوندی او” (رومیان ١۰: ۹-١۰). آیا میخواهید در جایی باشید که عیسی “در مرکز” آن است - جایی که قدیسان او “جمع شدهاند”، یا به دنبال راه میانبر هستید و ناراحت میشوید یا حالت تدافعی به خود میگیرید؟ این آزمونی خوبی است برای اینکه بدانید واقعاً پروردگار شما کیست. چه میکنی؟! (گاهی اوقات یک کلیسای واقعی در یک شهر ممکن است به طور کلی هر روز ملاقات نکند. این مطمئناً مشکلی ندارد. اما اگر به دفعات ملاقات داشته باشد چه؟ نگرش شما چیست؟ و اگر کل کلیسا هر شب دور هم نباشند، چه؟ به جای آن دوست دارید با بعد از ظهر خود چه کنید؟ آیا به هر حال هر شب “ابتدا به دنبال پادشاهی” هستید؟ همانطور که گفتم، این آزمایش خوبی است برای مشخص شدن اینکه واقعاً چه کسی هستید.)
۹۵ آیا میخواهید بدانید که چگونه روز پنطیکاست میتوانست کاملاً ویران شود و قدرت حیات بخشی که مملو از آن بود از بین برود؟ یکی از راههای مطمئن برای غمگین کردن کامل روح خدا از شهر، میتواند پخش آگهیهایی در سطح شهر باشد که روی آن نوشته شده: “بیا به شرح پطرس درباره یوئیل، فصل دوم گوش کن!”
هر چقدر هم که برای شما مضحک به نظر برسد (امیدوارم)، امروز ما به طور مرتب چنین کارهایی را انجام می دهیم و انتظار داریم که خداوند این فعالیت ها را تایید کند.
۹۶ به بندگان خدا که ثمره “تدهین شده” را میدادند، به صورت ارگانیک پاسخ داده شد (غلاطیان ۶:۶)، نه به شیوهای با دستمزد و یقه سفید به عنوان “دستفروش کلام خدا”. پاسخ مادی به کسانی که متجلی حیات و قدرت پروردگارشان بودند، قطعاً وجود داشت، اما ظاهراً چندان شبیه وضعیت امروزی نبود.
۹۷ انجام “اهداف خدا” ... توسط انسان که نیت خدا را با “عملی بودن” و “ایدههای خوب” با یک سیستم دنیوی جفت میکند، نه اینکه به روح خدا چسبیده باشد. تا جایی که زمان و سایر منابع اجازه دهند، ممکن است در آینده کتابی با عنوان شکوه محو شدهی اسماعیل یا شکوه همیشه در حال افزایش اسحاق در دسترس باشد.
۹۸ . اگر هرگز شاهد چنین زندگیای نبودهاید یا تجربه نکرده اید، که مسلماً اکثر حاضران صبح یکشنبه ندیدهاند، این برای شما غیرممکن و غیرعملی به نظر می رسد. اینطور نیست! سهم شما چیست؟
“پادشاهی آسمان مانند گنجی است که در زمینی پنهان شده. وقتی مردی آن را پیدا کرد، دوباره آن را پنهان کرد و سپس با خوشحالی رفت و هر چه داشت فروخت و آن مزرعه را خرید.
“باز هم، پادشاهی آسمان مانند تاجری است که به دنبال مرواریدهای خوب است. وقتی مرواریدی با ارزش یافت، رفت و هر چه داشت فروخت و آن را خرید.”