فصل بیست و چهارم: چشمان برای مزرعه!
16/12/1990
برای اینکه مجالس ما سرشار از زندگی باشد و مملو از مکاشفه پسر از طریق هدایایی باشد که می آوریم، باید خود را عملاً درگیر “به جلال رساندن بسیاری از پسران” کنیم. خدا بدون این امر موجب میشود که چیزها خشک و بیجان شوند. از او برای این سپاسگزاری کنید!
به یاد داشته باشید عیسی در مورد حضورش در گردهماییها چه گفت؟ “وقتی در نام من گرد هم میآیید، من در میان شما حاضر میشوم.” حقیقت جالب و مفیدی وجود دارد که در مورد گردهم آمدن (یا دعا کردن) “به نام او” باید بدانید. اگر “بر اساس اهداف او” خوانده نشده باشیم، برای آنچه او برایش زندگی کرد (“جستجو و نجات آنچه گم شده است” زندگی برای “موعظه خبر خوش به فقرا، اعلام آزادی برای زندانیان...”) زندگی نکنیم، آنگاه در “نام او” جمع نشدهایم. به یاد داشته باشید که گردهم آمدن “به نام او” یک پیشنیاز برای حضور اوست (۱قرنتیان ۵: ۴؛ متی ۱۶: ۱۸).
جمع شدن “به نام او” به معنای آویزان کردن تابلویی روی در نیست. به معنای این است که هر آنچه عیسی نمایندگی میکند، ما هم نمایندگی میکنیم. ما داریم زندگیمان را در شخصیت مسیح سرمایهگذاری میکنیم. به طور فعال و مداوم اهداف او را جستجو میکنیم و با هر زندگی به او احترام میگذاریم. وقتی دعایی میخوانید و با “به نام عیسی، آمین” تمام میکنید، راه شیکی برای گفتن “دریافتم، تمام” نیست. آنچه واقعاً میگویید (اگر قلب و درکتان درست باشد) این است: “تو را جلال و افتخار و قدرت تا ابدالآباد باد. این برای توست؛ نه اراده من بلکه اراده تو محقق شود. من نام تو را به تن دارم. اراده ای که نمایندگی میکنم اراده توست، نه انگیزههای شخصی من، پس با اختیار نام مسیح درخواست میکنم. به خاطر او، نه خودم. باد که چنین شود! به نام عیسی، آمین.”
و همینطور باید وقتی جمع میشویم باشد، آنچه را او نمایندگی میکند نمایندگی کنیم، وگرنه او “در میان ما” نیست. اگر او واقعاً در میان ما نباشد، “قدرت خداوند عیسی حاضر” (۱قرنتیان ۵: ۴، ۴: ۲۰) باید مصنوعی با وسایل و برنامهها، “تجربه پرستش” حسابشده و “موعظه” قدرتمند، شبیهسازی شود.
اگر من شما را به بانک با چکی که امضا کرده بودم میفرستادم، میتوانستید پول از بانک بگیرید، درست است؟ شما نماینده من هستید؛ یک نمایندگی در حال وقوع است. شما “مجاز” هستید، با “اختیار” به نام من مجهز شدهاید. و وقتی به نام او دعا میکنید، خود را در شخصیت و هدف او سرمایهگذاری میکنید.
میتوانید خودخواهانه دعا کنید و هرگز پاسخ نگیرید.
“ندارید چون از خدا نمیخواهید. هنگامی که میخواهید، دریافت نمیکنید چون با انگیزههای نادرست میخواهید تا آنچه را دریافت میکنید در لذتهایتان خرج کنید.”
“لحظهای صبر کنید” میگویید. “فکر میکردم میتوانم هر چه میخواهم به نام او بخواهم و دریافت کنم!” تفاوت این است که وقتی طبق اراده او درخواست میکنید، او شما را میشنود (١ یوحنا ۵) - و آن زمانی است که واقعاً در نام او دعا میکنید. شما به عنوان یک نماینده اصیل پادشاهی او میآیید. همین معنای دعا کردن یا جمع شدن “به نام او” است.
اگر ما در نام او جمع شدهایم، برای هدف او جمع شدهایم. هدف او چیست؟ از جمله اهداف اصلی او اخلاص او به “جستجو و نجات آنچه گم شده است” بود. دل او مشتاق “به جلال رساندن بسیاری از پسران” بود. هدف او موعظه خبر خوش به فقرا و بازگرداندن بینایی کوران بود، و اعلام سال پسندیده خداوند. اگر هدف ما از وجود، همان هدف او نباشد - یعنی به جلال رساندن بسیاری از پسران (نه فقط نجات دادن، بلکه بیان کامل زندگی او - به “جلال”) - در نام او جمع نشدهایم.
اگر دوست داشتن او و آنچه او دوست دارد دلیل زندگی ما نباشد، جلساتمان قطعاً کسلکننده و تهی خواهند شد (مگر اینکه با جسم، درام، برنامهها و ویدیوها پر شوند). ممکن است متوجه شوید اگر در خارج از جلسات در حال تلاش برای مردم و زندگی مسیحی نباشید، جلسات به سرعت کسلکنندهتر و کسلکنندهتر میشوند. و اختلافات داخلی شروع به آشکار شدن میکنند. درونگرایی همیشه در نهایت منجر به جهش فاسدی میشود. این رویدادهای دلشکن هدیهای از جانب خدا هستند -- پرچمهایی در امتداد راه برای آگاه کردن ما از انحرافمان از مسیر او. ما تنها تا جایی که به اهداف کنونی او خدمت میکنیم، در نام او جمع میشویم. و او تنها وقتی وعده میدهد که در میانمان باشد که ما در نام او برای اهداف فعلیاش جمع میشویم۶۷. آیا این منطقی به نظر میرسد؟ و وقتی او با ما نیست، هر جا که باشیم جای بدی برای بودن است. میدانید منظورم چیست.
وقتی او در میان ماست، همیشه غافلگیریها و شادیهای ویژهای خواهد بود. شاید برادر یا خواهری که معمولاً نسبتاً ساکت است، ناگهان چیزی از آسمان سر بدهد (سرودی که نوشتهاند، شعری، کلام غیرمنتظرهای برای خستگان، اعتراف پرایمان و بیانی از ستایش). اغلب نور از قلمرو خدا به شیوههای شگفتانگیزی آشکار و کشف میشود که زندانیان دیرین را آزاد میکند! “زمانهای تازهکردن از توبه میآیند.” وقتی او در میان ماست، ممکن است تبدیلشدنهایی قدرتمند ببینیم. یا با خنده و شادمانی بزرگی بلند شویم. ممکن است “فرشتهای ناشناس” ما را بازدید کند. ممکن است “فرستادهشدن” کل کلیسا (بزرگسالان) در شب جمعه به بارها اتفاق بیفتد. یا با کوچکترها، به کوچهها و توریهای فاضلاب جایی که بیخانمانها زندگی میکنند. خدا با مهربانی اجازه داده قدیسین او در بسیاری از شهرها و کشورها این چیزها و بسیاری چیزهای دیگر را ببینند.... چه چیزهای دیگری برای کلیسای او وجود دارد، هر جا که بهترین او را برگزیده است؟! من واقعاً میخواهم متوجه شوم. خدا ما را یاری کند و حفظ نماید.
مسیح “در میان پیروانش در گردش است” (مکاشفه ۲: ١‐۵؛ متی ۱۸: ۲۰).۶۸ در افسس کارهای شگفتانگیز “بر اساس کتابمقدسی” بسیاری انجام میدادند. آنها خیرخواه، بشارت دهنده و در همه راههایشان پرانرژی بودند. کارهای عالی در حال انجام بود. با این حال، عشق نخستین خود را از دست دادند و کلیسایشان قرار بود از آنان گرفته شود. مسیح فقط “میان پیروانش” در گردش است. اگرچه جلسه ممکن است کتابمقدسی بوده باشد، آنها قرار بود حق خوانده شدن کلیسای عیسی مسیح را از دست بدهند چون عشق نخستینشان خود عیسی نبود. قرار بود حقشان را از دست بدهند که مسیح در میانشان در گردش باشد... و این میتوانست با یک جلسه ۱۰۰٪ “بر اساس کتابمقدس” اتفاق بیفتد. بدون اینکه واقعاً عیسی اینجا باشد، این کلیسا تبدیل به مکان “مذهبی” ناخوشایندی خواهد شد. و من شخصاً نمیخواهم بخشی از چیزی باشم که او بخشی از آن نیست.
“نان” ما، من ما، تغذیه ما از جانب خدا این است که “اراده پیغمبر خود را انجام دهیم و کار او را به پایان برسانیم.۶۹ “ قدرت خدا فقط با گردهمایی “به نام او” یافت میشود - وجود داشتن صرفاً برای انجام اراده او! وصل شوید!
قدرتی برای نبرد
خداوند حقایق او را به امانت گذاشته
نزد کسانی که او نام برده.
آنها به وضوح ثبت شده اند،
اما به ندرت اعلام می شوند.
حقایقی که الهام بخش ما هستند،
ما را به زانو درمی آورند.
حقایقی که شکوهمند هستند،
حقایقی از این قبیل -
خالق با عظمت،
پسر با شکوه او،
روحی مشاور،
سه نفر متحد در یکی
پدری که ما را دوست دارد
دستانش را برای ما دراز می کند،
که ما را از آسیب نجات دهد
به ما دستورات محبت آمیز می دهد.
آن روح، قانع کننده،
آن بیدار کننده،
که گناهان ما را به نشانمان می دهد
و به پسر خدا اشاره می کند.
عیسی مسیح، پادشاه،
پایان دهنده ی نزاع،
نجات دهنده ی گناه،
و عطا کننده ی حیات،
کسانی که دنبال کنند،
از گناه خود توبه کنند،
با آب خالص شسته میشوند،
همه چیز را پشت سر می گذارند،
او به آنها زندگی جدیدی می بخشد.
او آنها را دوباره متولد می کند،
این بار در یک پادشاهی
ناشناخته توسط مردان بی ثمر.
این قلمروییست از عشق
جایی که از نان او تغذیه می کنیم.
رستگاران بدنی را شکل می دهند
که او سر آن است.
در ملکوت، او آرامش می دهد،
در پادشاهی، او حکومت می کند.
او ما را شکل می دهد و متحول می کند،
ما را ابزار خود می کند.
این حقایق واقعاً باشکوه است،
چراغی برای گام های ما
آنها الهام می بخشند و تقویت می کنند
تا زمانی که کامل شویم
خداوند حقایق او را به امانت گذاشته
نزد کسانی که او نام برده.
آنها به وضوح ثبت شده اند،
اما به ندرت اعلام می شوند.
به ندرت اعلام شده
در هنگام کار یا در خانه،
در خیابان یا بازار
یا به کسانی که تنها به دام افتاده اند.
چرا که درباره ی چنین موضوعاتی
حرف زدن خطرناک است.
دعوت به رویارویی
زانوانمان را ناپایدار می کند.
ذهن متقاعد شده است
برای گفتن این حقایق جسورانه،
اما با نزدیک شدن آن لحظه
قلب، سرد خواهد شد.
خود، خود را اثبات خواهد کرد،
خوب التماس کن
برای ساکت کردن زبان
و به تعویق انداختن عمل.
جایی که قلمرو ایده ها
و اعمال تلاقی می کنند
میدان جنگی وجود دارد
سوزان از حرارت.
خیلی ها جسورانه صحبت می کنند
وقتی هیچ دشمنی دیده نمی شود،
و خود را سربازی می پندارند
از نیروهای نور.
اما پهلوان پنبه در سربازخانه
نیاز را برآورده نخواهد کرد.
آنچه لازم است شجاعت است
هم در گفتار و هم عمل.
غلبه کنندگان مورد نیاز هستند،
فاتحان امروز،
کسانی که عشقشان به پروردگارشان
آنها را به پیوستن به مبارزه وادار می کند.
مایل به مبادرت،
مایل به جسارت،
برای صحبت کردن برای او
که سرپرستی خود را به او واگذار کرده اند.
فاتح خدا
آیا او نترس و مطمئن است؟
فارغ از ناتوانی،
بی نیاز به درمان؟
اوه، نه، او متفاوت است،
یقینا بسیار متفاوت است!
او از ضعف خود آگاه است،
به نیاز خود متقاعد شده است.
« عیسی مسیح، خداوند عیسی،
لطفا کمکم کن!" با گریه می گوید،
و با زانوهای ناپایدار
و قلبی پر اضطراب،
دهانش را باز می کند،
برای بیان حقایق خداوند،
و کلمات به زودی می رسند
به مقصدی درست
دیگری در مقابلش
اسیری در چنگ گناه
او از عیسی برایش می گوید
و به او پیشنهاد می کند که وارد شود.
به قلمرویی
از نور و عشق،
هدیه ی پدر
در بهشت بالا
او اغلب طرد می شود،
توهین و تمسخر می شود
اگرچه ظاهراً زخمی است،
او در درون شادمان است.
شادمان از قدرتی
که مسیح آزادانه عطا کرد
و علم به اینکه خدایش
برای نجات توانا است
خداوند قدرت بزرگی
به او خواهد سپرد.
او وفادار است،
ثمرات بسیار خواهد آورد.
از زمان پروردگار ما
نبرد همینطور است
شیطان توطئه می کند
که نام او را خاموش کند
آیا می خواهی چون
فاتحان زندگی کنی؟
باید دست بشویی از زندگی
و تقدیم کنی قلبت را
به او که با وجود همه
وفادار و راستین بود،
و برای تو بر مرگ
و شیطان غلبه کرد
اطاعت از او در خطر
وقتی ترس فراوان می شود،
شما باید در امنیت از او اطاعت کنید
وقتی کسی در اطراف نیست
فاتح خدا
در وهله ی اول عابد است
شکست هایش را می داند،
اما از عطش لبریز است
که پادشاهی های خدا در بهشت
و در زمین یکی باشند
او به خدا استراحت نمی دهد
تا زمانی که کار انجام شود.
برادران من وفادار باشید
کلام او را برسانید.
وفادار، هر چند با ترس،
پای پروردگارت بایست.
همه در ابر بزرگ
لحظاتی از ترس داشته اند،
اما به او خدمت کردند.
زیرا نجات دهنده آنها نزدیک بود.
آیا به حماقت کلمات
سرنوشت انسان بستگی دارد؟
روح او را در کلامتان جاری کتید
تا قلبی شکسته ترمیم شود
برای عشق او فریاد بزنید؛
برای جان فشانی او فریاد بزنید.
کسی باش که خدا از طریق او
می تواند جذبه ی خود را نمایان کند.
- کوین
----
۶۷ به دلایلی، برخی فکر کردهاند که اگر مؤلفههای درست عبادت، “عبادت” به روش “کتاب مقدس” را داشته باشیم، خداوند خود به خود آنجا خواهد بود. گول نخورید! عبادت ما می تواند ١۰۰٪ “به روش کتاب مقدس” و حتی “مهیج” باشد و عیسی در آنجا نباشد. مگر نه این که همین حالا تحت نام او جمع شده ایم و طبق اهداف او فراخوانده شده ایم.
۶۸ کتابچهی مبانی رسالت و الگوهای رسولی به جزئیات قابل توجهی در مورد این موضوع میپردازد، و اینکه از دیدگاه خدا واقعاً یک “کلیسا”، “یک گروه پیروان” چیست.
۶۹ یوحنا ۴: ۳۲-۳۵؛ متی ۴: ۴؛ فیلمون ۶؛ اعمال رسولان ۱: ۸.