فصل بیست و پنجم: یک پادشاهی “نه اینجا و نه آنجا”
16/12/1990
با اجازه شما، بهتر است به شیوهای عملی، کمی بیشتر درباره نکته زیر توضیح دهم. مککوی واقعی، بیان واقعی حکومت و “مسکن” خدا میان قوم خودش (افسسیان) منتظر کوبیدن چکش برای شروع جلسه نمیماند. به عنوان قوم خدا، به طور مداوم به عنوان یک زندگی، بدون هیچ نشانه یا “جلسه”ای برای آماده کردن ما، در گروههای کوچکتر با هم سرود میخوانیم و دعا میکنیم. “هنگامی که برمیخیزیم، هنگامی که مینشینیم، هنگامی که در مسیر راه میرویم” (تثنیه ۶ و ۱۱). در اتاقهای نشیمن، در رستورانها با هم -- یا حتی با هم در زندان (اعمال ۱۶: ۲۵-۲۶)! ما درون و بیرون از “جلسات”، ستایشهای خدا را خواهیم خواند... چون زندگی ماست.
منظورم را به صورت عاطفی و نظری نمیگویم. جدی هستم! در کلیساهایی که واقعاً با یک سر زنده راه میروند، نه در مراسم تاریخی الهامبخش و نیتهای نیک، واقعاً هیچ “سرود افتتاحیه” (یا “خدمت سرود”) یا “خدمت پرستش” یا “زمان پرستش” یا “دعای پایانی” یا “موعظه” یا هیچکدام از این نوع چیزها وجود ندارد. زندگی زمانی که “در او زندگی و حرکت و هستی داریم” - مدام بدنهایمان را به عنوان “قربانیهای زنده” تقدیم میکنیم - سرودی برای اوست. اگر واقعاً درست هدفگیری شدهایم، زمانی که با او تنها هستیم برای عیسی میخوانیم، و با برادران و خواهرانمان در برگر کینگ و تقریباً هر جای دیگری میخوانیم. ممکن است پیش از ۷:۳۰ شب یا ۹:۰۰ صبح یا هر زمانی که گردهمایی اتفاق میافتد، بخوانیم. “کلیسا” قرار است زندگی ما باشد، نه تعدادی زندگی و گردهمایی مستقل که “تکرار بیهوده” هستند - نسخه پروتستان “تسبیح”. “از ابتدا اینگونه نبود.”
اگر غرق عیسی و اهداف او باشیم، بطور مداوم، تمام روزهای هفته با هم دعا خواهیم کرد. هیچ فکری در مورد جلسه “رسمی” به عنوان محدوده یا کانون پرستش و کار ما برای خداوند نخواهد بود. به راحتی میتوانیم تمام شب با هم باشیم. چرا؟۷۰ چون عیسی چنین بود و هست، و ما اگر واقعاً مسیحی هستیم از او پر شدهایم.۷۱
عیسی گفت: “خانه پدر من به عنوان خانهای از دعا شناخته خواهد شد.” این ویژگی پادشاهی خداست. خانهای از دعاست. حتی از جلسات دعای مکرر یا شبانهروزی تشکیل نشده است - بلکه “خانهای از دعا” است. اگر مال او باشیم، آن را در عمل خواهیم آورد، نه فقط در “جلسات” بلکه “روزانه در میان مردم و از خانه به خانه” و “روزانه یکدیگر را با روح القدس پر کردن۷۲ تا هیچکس توسط فریبندگی گناه سختدل نشود.”
“کلیسای” واقعی زندگی قابل رویتی است، “شهری بر فراز تپهای که نمیتوان آن را پنهان کرد” که “همه مردم” میدانند ما شاگردان او هستیم از روی محبتی که در ما نسبت به یکدیگر میبینند۷۳. محبت شما به یکدیگر، جهان را منفجر خواهد کرد. آنها نمیفهمند چطور شما میتوانید هیچ سوءظنی نداشته باشید، همیشه امیدوار باشید و همیشه اعتماد کنید. اگر جهان نمی تواند آن را ببیند (اگرچه اگر بخواهند می توانند خود را سخت کنند)، پس عیسی نیست. اگر جلسات واقعاً در نظر خدا ارزشی داشته باشند، پس “کلیسا” باید زندگی مرئی مسیح عیسی را در خیابانهای زندگی، با هم نشأت دهد.
کلیسای خدا، شکوفه زندگی او که بر روی زمین ادامه یافته است، هرگز قرار نبود نظریهای باشد که در کلاس درس دربارهاش مطالعه کنیم. در اعمال رسولان ۲: ۴١-۴۷ و ۴: ۳١-۳۵ آنها همه چیز را مشترک داشتند (از روی زندگیای که به عیسی تسلیم شده بود، نه فرمان کلیسایی یا “کیسه مشترک” بلکه ساده بیخودخواهی که بخشی از دل عیسی بود). آنها زندگیشان را با هم شریک بودند، و “مورد لطف همه مردم قرار گرفتند.” مردم میتوانستند پادشاهی خدا را که اتفاق میافتاد ببینند.
“کلیسا” از دیدگاه خدا باید چیزی قابل رویت برای دنیا باشد؛ صرفاً حضور در “جلسات” نیست. کلیسای واقعی او فراتر از جلسات و برنامههاست! پادشاهی او “از این دنیا نیست”، “نه در اورشلیم و نه در این کوه”، نه از ساعت ۹ صبح تا ١١ صبح در گوشه فلان خیابان. اگر بتوان آن را با زمانها و مکانها، و برنامه “خدمت به ما” در تقویم تعریف کرد، پادشاهی او نیست. چنین کلیسایی را نمیتوان در صفحات کتاب مقدس یافت! بررسی کنید! موسی به خاطر سختی دل ما اجازه داد، اما “با شما اینطور نیست.” “از ابتدا اینگونه نبود.” “در او زندگی و حرکت و هستی داریم!”
نمیتوان صبر کرد
دوم تیموتائوس ۴:۸
وقتی به آسمان نگاه می کنم
وقتی ابرهای در گذر را می بینم
خورشید می تابد و یک یا دو قطره باران می بارد
جرقه ای از خشنودی تو می گیرم
و من تاریخش را نمی دانم
اما می دانم که نمی توانی صبر کنی
برای عروسی و ماه عسل
چون نمی توانم برای نگاه کردن به چشمانت صبر کنم
که دست هایی که آسمان ها را ساخته اند را بگیرم
که بپرم در آغوشت و لمس ملایمت را حس کنم
فقط برای با تو بودن
تو کسی هستی که من عاشقش هستم
وقتی به سراسر زمین نگاه می کنم
وقتی شکستگان و زخمیان را می بینم
تاریکی سعی می کند روی نور سایه اندازد
بگذار عشق تو شب را فروزان کند
و ما تاریخش را نمی دانیم
اما می دانیم که نمی توانی صبر کنی
برای آوردن شفا برای ملت ها
چون نمی توانیم برای نگاه کردن به چشمانت صبر کنیم
که دست هایی که آسمان ها را ساخته اند را بگیریم
که بپریم در آغوشت و لمس ملایمت را حس کنیم
فقط برای با تو بودن
تو کسی هستی که ما عاشقش هستیم
گوسفند گمشده را به دامان خود بیاور
رانده و شکسته برای تو که در آغوشش بگیری
از پاها، زبان ها و دست هایمان استفاده کنیم
سلطنت تو را تا سرزمین های متروک بسط دهیم
فقط نمی توانیم برای نگاه کردن به چشمانت صبر کنیم
که دست هایی که آسمان ها را ساخته اند را بگیریم
که بپریم در آغوشت و لمس ملایمت را حس کنیم
فقط برای با تو بودن
تو کسی هستی که ما عاشقش هستیم
- لیدیا
----
۷۰ اعمال رسولان ۱۲: ۵-۶، ۱۲؛ اعمال رسولان ۲۰: ۷-۱۲؛ متی ۲۱: ۱۳.
۷۱ کولسیان ۱: ۲۶-۲۷؛ رومیان ۸: ۹-۱۱؛ یوحنا ۱۴: ۹-۲۴؛ افسسیان ۵: ۱۸.
۷۲ عبرانیان ۳: ۱۲-۱۴. کلمه استفاده شده در آیه ١۳ شکل فعل نامی است که عیسی برای توصیف روح القدس و کار او به استفاده کرده است - “پاراکلت” (یونانی)، “تسلی دهنده”، “در کنار هم خوانده میشود”.
۷۳ متی ۵: ۱۴-۱۶؛ متی ۱۶: ۱۸؛ یوحنا ۱۳: ۳۴-۳۵؛ اول پطرس ۲: ۹-۱۲.