فصل چهارم: عیسی هنوز زنده است!

16/12/1990

اول قرنتیان ۱۴: ۲۴-۲۶

“اما اگر همه نبوت کنند و ناباور یا عوامی وارد شود، همه او را مجاب می‌سازند، و همه او را داوری می‌کنند؛ و این‌گونه اسرار دل او آشکار می‌شود و سجده خواهد کرد، خدا را پرستش می‌کند و اعلان می نماید که خدا واقعاً در میان شماست. پس ای برادران، هرگاه دور هم جمع شوید، هر یکی از شما مزموری دارد، تعلیمی دارد، زبانی دارد، وحیی دارد، و تفسیری دارد؛ بگذارید همه کارها برای تعالی انجام شود.”

اصول اجازه دادن به پادشاه برای اداره جلسه، صرف‌نظر از اندازه گردهمایی، چه دو نفره و چه دویست هزار نفره، یکسان است (اگرچه ممکن است هنگام رسیدن به آنجا چرخش‌های متفاوتی کشف کنیم)! همه “اصول” به دور این یک حقیقت می‌چرخند: قبر خالی است! عیسی زنده است. او سر کلیسای خود است! هللویا.

حالا این چه تغییری ایجاد می‌کند؟ تسلیم بدن به هدایت فعلی سرش چه معنایی دارد؟ پادشاه کلیسا چگونه در واقعیت در جلسات کلیسای خود حکمرانی می‌کند (نه صرفاً در تئوری فلسفی)؟ لحظه‌ای با من منطقی فکر کنید.

آیا این منطقی نیست که اگر عیسی هنوز زنده است، و سر کلیسا حضور دارد، هنگامی که “دو یا سه نفر در نام او گرد هم می‌آیند”۲۰ ، با ماست که بگذاریم عیسی جلسه را اداره کند؟ آیا می‌توانید تصور کنید پطرس، یعقوب، اندراس و دیگران در ردیف‌ها بنشینند و دو ساعت، یک یا دو روز در هفته “مطالعه” درباره عیسی کنند، در حالی که او در کنارشان بود؟ فکر می‌کنید آنها یک ماه قبل تصمیم گرفته بودند که هنگامی که با عیسی هستند چه کاری انجام دهند؟... یا فکر می‌کنید احتمالاً وقتی که با هم بودند، اجازه دادند عیسی دستور کار را تعیین کند؟ می‌دانید آنها صرفاً متعهد بودند که با او باشند و بگذارند او بادبان‌ها را تنظیم کند!

تصور کنید شما روز یکشنبه آینده در ساختمان کلیسایی هستید که به جای واقعیت با مراسمات عمل می‌کند. درست همانطور که جزوه سرود را پس از سرود افتتاحیه به جای خود برمی‌گردانید، صدای بوم آسای جبرئیل گچ را خرد می‌کند و این کلمات را می‌گوید:

“ما اکنون برنامه “منظم” را قطع می‌کنیم تا پیامی از شاه شاهان و خداوند خداوندان را به شما برسانیم...” :

عیسی اعلام کرد: “باور کنید، زمانی فرا می‌رسد که شما نه در این کوه و نه در اورشلیم، پدر را پرستش خواهید کرد [در زمان و مکان مشخصی].... اما زمانی فرا می‌رسد و اکنون فرا رسیده است که پرستندگان حقیقی، پدر را به روح و راستی پرستش خواهند کرد، زیرا آنها پرستندگانی هستند که پدر می‌جوید. خدا روح است و پرستندگانش باید در روح و حقیقت عبادت کنند.”

مسیحیت و عهد جدیدی که در کتاب مقدس می‌خوانیم، همیشه مورد نظر خداوند بوده که در بیان آن بی حد و حصر باشد!

اگر اجازه دهید جسارت کنم، خواهش می‌کنم که امشب و در روزهای آتی به شدت بر اهمیت و پیامدهای حقایق (اگر این‌ها واقعاً راه‌های مسیح یسوع هستند) که درباره‌ی آنها می‌خواهیم صحبت کنیم، دعا کنید. اگر واقعاً به حقیقت تشویق شده‌اید و نه نظریه و علمی، لطفاً آماده باشید که به تطبیق هر حقیقتی که احتمالاً بعد از این صحبت می‌شود، با زندگی شخصی خود و کلیسا خود بپردازید و حتی روزه بگیرید. این در مورد جایگزین غیررسمی و حقه‌ای به جای آیین (لطفاً!)۲۱ نیست، بلکه در مورد آزادی ایست که برای بودن خانواده در مسیح داریم. نیازی نیست که تحت تأثیر و محدوده‌ی محیط سفت و سخت و تنظیم‌شده‌ی مذهبی کاملاً بیگانه با کلیسایی که عیسی بنا نهاد - همان کلیسایی که در کتاب مقدس می‌خوانیم - باقی بمانیم. بسیاری از شما خوب می‌دانید که این خلأ واقعی زندگی می‌تواند برای ازدواج‌ها، نوجوانان و همه‌ی زندگی ما چقدر خطرناک باشد.

فقط به برخی از نگرش‌هایی که باید برای درک این موضوع فوق‌العاده (گرد هم آمدن با سر نادیده کلیسا و خالق کهکشان‌ها) پرورش دهیم، اشاره کنیم و همچنین چند ملاحظه عملی را که هنگام گردهم آمدن با او به وجود می‌آید، بحث کنیم.

هنگام بررسی ماهیت جلسات کلیسای او، باید وزن زیادی به نگاه اجمالی به جلسات کلیسای عهد جدید که در نامه اول پولس به خانواده‌اش در کورینث، اول قرنتیان١۴: ۲۴-۲۶ یافت می‌شود، بدهیم. این بخش از نامه او به برادران و خواهران در شهر قرنتس وصفی از جلسه‌ای در کلیسایی است که آنها بخشی از آن بودند. در گردهمایی آنها، حتی اگر کلیسا از بسیاری جهات ضعیف بود، یک ناباور همچنان می‌توانست سجده کند و فریاد بزند “خدا واقعاً در میان شماست!” چرا او سجده می‌کند؟ چون خدا واقعاً در میان آنها در گردهمایی قدیسین حضور داشت. این خود، به نظر می‌رسد عنصر کلیدی گمشده‌ای در کلیسای این نسل باشد.

در حالی که هیجان مذهبی و عاطفی در برخی از جلسات مذهبی ممکن است به طور موقت ظاهری شبیه به حضور خدا داشته باشد، “از ثمره‌اش آن را خواهید شناخت.” زندگی‌ها، خانواده‌ها، محل کارها و محله‌ها صرفاً با “ تجربه عبادت نشاط بخش” دائماً تغییر نمی‌کنند. حقایق زیر در مورد گردهمایی‌ها و صداقت در برابر خدا آن تاثیر را خواهند داشت. چرا؟ چون تغییر مبتنی بر این سخنان عیسی است: “شما حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.” (یوحنا ۸: ۳١-۳۲؛ رومیان ١۲: ١-۲)

امیدوارم بتوانم هنگام ادامه، منتقل کنم که ماهیت گردهمایی‌ها چه تأثیر عظیمی بر سرعت رشد معنوی در مردم خدا دارد. بودن کشیشان واقعی، و نه تماشاچی، امری بی‌اهمیت و اختیاری نیست!

برخی از آنچه می خواهم بگویم برای کسانی که جهت گیری آنها به سمت پذیرش نبوت برای عضویت در عهد جدید و کلیسای خدا است، معنادار خواهد بود. اما شاید برای کسانی که معتقدند این عنصر فقط مختص کلیسای قرن اول بوده، چندان معنی‌دار نباشد. در هر صورت، بیایید با هم بمانیم و اصول کتاب مقدس را کار کنیم.

قسمت ١ قرنتیان، فصل ١۴، که از فرو افتادن مرد غیر مسیحی در حضور خدا در جمع کلیسا یاد می کند، به نبوت نیز اشاره می کند. آیا نبوت عنصری است که باعث شد مرد ناباور سجده کند و فریاد بزند: “خدا به راستی در میان شماست؟” در واقع مسئله نبوت نیست. “نبوت” در برخی کلیساهای امروزی به دلیل اینکه این عنصر در چارچوب نظام اعتقادی آنها قرار دارد، اضافه می‌شود، و بنابراین آنها باید نبوت را در گردهمایی داشته باشند تا خدا را خشنود کنند. این استدلال در نگاه اول شاید درست به نظر برسد، اما این واقعیت که چیزی شاید از نظر کتاب مقدس امکان‌پذیر و ارزشمند باشد، لزوماً به این معنا نیست که خدا قرار است آن را به نوبت انجام دهد. اغلب اوقات نبوت امروزه تا حدودی برانگیخته یا اجباری است (اگرچه معمولاً بی‌شک، با صداقت یا فشار همسالان، نه جاه‌طلبی). حتی وقتی نبوت به نظر در لحظه تحسین‌برانگیز باشد، اغلب در نهایت در گذر زمان ثابت می‌شود که بی‌قدرت و غلط است. برای کسانی که صادقانه به حقیقت بیش از شهرت اهمیت می دهند، پیشگویی های عجیب و غریب باید عاشقانه تنها به عنوان تقلیدی از چیز واقعی افشا شود. “امپراتور لباس ندارد.” بدون چالش، شکست وعده های “پیامبرانه”، بیان نفسانی توسط انسانهای نفسانی، و فقدان ثمره با گذشت سال‌ها، همگی گواهی می‌دهند که امیال ما گاهی اوقات می‌توانند بر قوه تشخیص ما سایه بیندازند. بیایید صادقانه با آنچه امروز می شنویم برخورد کنیم (اما هرگز بدبینانه یا شکاکانه - ١تسالونیکیان ۵: ١۹‐۲۰). خدا می تواند در برابر تحقیق بایستد. اگر قلب ما نرم و قابل تعلیم باشد، او در زمان خود، چیز واقعی را به ما نشان خواهد داد.۲۲

بزرگترین مشکلی که در نسل‌های اخیر داشته‌ایم، واقعاً تا حد زیادی مربوط به نبوت نیست. مشکل اصلی این واقعیت است که خدا به طور ساده در اکثر فعالیت‌های مذهبی در این نسل چندان میان ما نبوده است. اگر خالق کیهان وارد اتاق شود، آیا قابل توجه خواهد بود؟ اینطور فکر میکنم ۲۳ . چطور؟ اطمینان داشته باشید: خدا حضور خود را آشکار خواهد کرد، و به هر روشی که مناسب بداند. او به هر شیوه‌ای که مناسب بداند، انگیزه‌ها و نیت‌های قلب انسان را آشکار خواهد کرد. عنصر ضروری‌ای که ما می‌خواهیم این است که او واقعاً در میان ما باشد.

١قرنتیان ۵: ۴

“هنگامی که شما در نام خداوند ما عیسی جمع می‌شوید و من در روح با شما هستم، و قدرت خداوند ما عیسی حاضر است....”

محیطی که در قسمت نقل شده در ١ قرنتیان ١۴ به آن اشاره شد، گردهمایی که در آن او واقعاً در میان ماست، در حال کار در کاهنان مؤمنانش، به این شکل است :

“وقتی شما جمع می‌شوید، هر یک از شما سرود یا سخنی آموزنده یا وحی دارد...”

اگرچه این نوع آزادی در گردهمایی‌ها دخالت خدا را در آنها تضمین نمی‌کند، اما این ماهیت گردهمایی‌های کلیساست که در کتاب مقدس ثبت و به آن پاسخ داده شده است. این آزادی در جلسات، که به ندرت به غیر از خود عیسی “رهبر” رسمی دارد ، جزء ضروری جامعه مومنان مطابق با قصد خدا است - کشیشان به جای تماشاچیان. نباید در برابر قالب غیریهودیان برای “نظم”: چند مرد انتخاب‌شده (یا استخدام‌شده) که برای “تماشاچیان” اجرا می‌کنند و آنها را در یک ساختار “همان زمان همیشگی، همان مکان همیشگی” برمی‌انگیزانند، تسلیم شویم.

واضح‌ترین تصویری که ما از جلسه کلیسای عهد جدید در کتاب مقدس داریم، این است که افرادی که با هر یک از اعضای بدن مسیح گرد هم می‌آیند و “به این فکر می‌کنند که چگونه” ۲۴ خانواده را مهمیز زنند. همه باید قدیسان خدا باشند – اجتماع قدیسان مومنی که سرودها، و کلمات آموزش و مکاشفه را می آورند.۲۵ باز هم، اعمال کلیسای عیسی، آنطور که خداوند راه او را مجاز دانسته است، شامل یک معلم استخدام شده کتاب مقدس، که پشت منبر یا حتی به‌طور غیررسمی جلو می ایستد، و به مخاطبانی “درس” می‌دهد که در حال تماشای زنجیره‌ای از رویدادهای مذهبی از پیش تنظیم‌شده، از پیش برنامه‌ریزی‌شده و طراحی‌شده هستند، نمی‌شد و نمی‌شود.۲۶ وقتی عیسی و افرادی که او را می‌شناختند، هرگز اینطور نبود. هرگز. با این حال این الگوی امروز در بیش از ۹۹۹ از ١۰۰۰ سازمان مذهبی وجود دارد. هیچ کس، چه محقق و چه غیر محقق، هرگز نوع محیط از پیش تنظیم شده امروزی ما را در هیچ کجای عهد جدید توصیف نکرده است. و آسیب‌های ما بابت استقرار در مذهب قسمت بندی شده غیرقابل اندازه گیری است.

به منظور توضیح ابلهانه بودن وضعیت ما به شکلی شوخ‌طبعانه، به جز یک بازسازی بسیار ضروری...

تصور کنید که این صحنه در قرن اول در یک غار اتفاق می‌افتد: یک تخته کوچک با عنوان “یکشنبه‌ی بازدیدکنندگان” در خارج از غار قرار گرفته است. جماعت به آرامی وارد می‌شوند، با بهترین لباس‌هایی آراسته، و جای همیشگی خود را روی سنگ‌هایی که با دقت در ردیف‌ها و ستون‌هایی روی زمین غار چیده شده‌اند، پیدا می‌کنند. راهنمایان در دسترس هستند تا بازدیدکنندگان را در یافتن سنگی مناسب با وضعیت مالی آن‌ها کمک کنند. با دو ترانه و یک دعا برنامه آغاز می‌گردد. مراسم‌گردان  به هدایت “عبادت‌کنندگان” از طریق توالی تعریف‌شده مؤلفه‌های معنوی “منظم” کمک می‌کند. (برخی غارها در نقاط مختلف بیشتر بیانگر احساسات هستند، اما در نهایت تقریباً یکسان به نظر می‌رسند). سخنران ساعت سخنرانی با دقت از پیش آماده شده را ایراد می‌کند. مقداری سرود یا “زمان همنشینی” رویدادهای روز را به پایان می‌رساند. پولس، پطرس یا هر کدام از بزرگان که حضور داشته باشند، خود را در دهانه غار مستقر می‌کنند تا پس از “مراسم” با اعضای کلیسا دست بدهند و هر نوع مشاوره‌ای را که اعضا درخواست کنند، ترتیب دهند.

آیا واقعاً اینطوری تصور می‌کنید؟ ما همه می‌دانیم که این اتفاق نیفتاد، و نباید حالا هم اتفاق بیفتد.

اگر برنامه‌های آماده و بسته‌بندی شده “مراسم‌ها” نباید باشد، پس گردهمایی‌های ما چگونه باید به نظر برسد؟ در کتاب اعمال رسولان، ما برخی از اصول مربوط به جلسات عهد جدید را مشاهده می‌کنیم. به عنوان مثال، در اعمال ۲۰، ما از قدرت خدا در ظاهر شدن مرگ و زنده شدن مجدد مرد جوانی به نام اوتیکوس یاد می‌کنیم. هنگامی که جلسه تا صبح طولانی شد و نیمه‌شب گذشت، نهایتاً اوتیکوس خوابید و از جای غیررسمی خود در کنار پنجره، سه طبقه به پایین افتاد، جان خود را از دست داد و دوباره زنده شد. چه شبی! ۲۷ این جلسه با یک مراسم کلامی طولانی که بعضی‌ها ممکن بود فکر کنند، آغاز نشد. پلوس با آنها در خانه‌ای گفتگو کرد. (دیالوگ داشت.)

در قرنتس، وقتی کسی به در اندازه مقام پولس حضور نداشت، امور به حالت خسته‌کننده‌ای متوقف نشدند. همچنین، آنها کسی را برای “جانشینی” به عنوان “مرد خدا” پیدا نکردند. همانطور که دیده‌ایم، خدا همیشه می‌خواست یک “ملت مقدس” از قدیسان داشته باشد (به خروج ۱۹: ۴-۶ نگاه کنید)، نه تنها چند لاوی برای ارائه خطبه‌ها، رهبری ترانه‌ها و تصمیم‌گیری باشند. در کلیسای عهد جدید، این امر بالاخره به وقوع پیوست. (ارمیا ۳١: ۳۱-۳۴ ؛ حزقیال ۳۶: ۲۴-۳۲؛ عبرانیان ۸: ۸-۱۳). و وقتی آنها با هم جمع می‌شدند، گویی همه‌شان اکنون کاهن شده بودند! و گویی خداوند عزیزشان هنوز زنده بود!

او هست.

مردمان نبوی

خدایا تو هستی پدر ما

به ما داده ای بهترین هایت را

اما چقدر برمی گردیم به سوی تو

آیا تحمل می کنیم آزمون آتش را ؟

نمی توانیم بچشیم روحت را

اگر فقط غذا دهیم جسم خود را

می آیند و می روند نسل ها

اما ثابت می ماند آن نیاز

می خواهیم ببینیم خانه ای داری

که هست شایسته ی نام شما

بگیر جرقه ی درونمان را

و به شعله ای تبدیل کن آن را

مردمان نبوی

مردمی که می شناسند تو را

مردمی که نشان می دهند تو را

به همه کسانی که ندارند تو را

مردمان نبوی

مردمی که راه رفتن با تو را

عشق ورزیند به یکدیگر را

آموخته اند قبل ها

مردمان نبوی

دیده ایم حکومت تاریکی را

و روی گرداندیم اغلب از آن

اما به گذشته اجازه نخواهیم داد

تعیین کند چگونگی زندگی امروزمان را!

ما را چون شیرهایی جسور دار

که گرسنه ی شکارند

از خنوخ تا ایلیا،

موسی تا ملاکی

همیشه داشته ای کسی را

که سر دهد فریاد حقیقت بر دروغ را

حال ملتی مقدس

باید برای پیشگویی بپا خیزند!

مردمان نبوی

می نمایند به مردان، عیسی هنوز زنده است

فاش می کنند انگیزه های آدمی را

پرده برمی دارند از نیازشان به عیسی!

مردمان نبوی

مردمانی که با پیشبرد پادشاهی ات

مرهم زخم ملتهاست

مردمان نبوی

احساس نسیم شکوه تو

شناخت یک "مرد" نه یک "داستان"!

آموختن شناخت شنل هایی

از شرم و تظاهر

زندگی برای هدایت مردم به خانه!

مردمان نبوی

ونزدیک تر می شویم هر چه بیشتر

شاهد نشانه هاییم هر چه واضح تر

و تعیین می کنیم مسیر آینده خود را

مردمان نبوی

چون ستارگان در جهان می درخشند

و به یکدیگر عشق می ورزند

مردمان نبوی

- تیموتی، مایک

----

۲۰ متی ۱۸: ۲۰

۲۱ اول قرنتیان ١١: ١۷-۳۴ روشن می‌سازد که، در حالی که آنها “خدماتی” به آن صورت شناخته شده، نداشتند (اول قرنتیان ۱۴: ۲۶)، مطمئناً باید وقت خود را با هم در اجتماعات به شکلی بسیار جدی صرف می‌کردند. بی‌دقت نباشیم، بلکه به وحی خدا همانطور که پولس به تسالونیکیان گفت، احترام بگذاریم. آنها کلام خدا را از طریق ظروف او دریافت کردند “نه به عنوان سخنان مردم، بلکه همانطور که در واقع هست، کلام خدا”… “با قدرت، با روح القدس، و با اعتقاد عمیق.” با این نگرش، به خوبی پیش می‌رویم!

۲۲ حال از من خرده نگیرید! اگر فرصتی وجود داشته باشد که بتوانم باعث شوم برخی از اعضای خانواده‌ام متوقف شوند و برخی چیزها را در نظر بگیرند که مفید هستند، هرچند ممکن است دردناک باشند، حتی با به خطر انداختن شهرت و اعتبارم (که وجود خارجی ندارد) نزد برخی افراد، ارزشش را دارد. من نمی خواهم مورد پسند واقع نشوم، اما باید از این فرصت استفاده کنم! من مجبورم! این است. لطفاً کلام خدا را در نظر بگیرید، همانطور که سحر و پیشگویی در مجمع را در نظر می گیرید، تا “با آنچه اسمیت گفت همگام باشید”:

تثنیه ١۸: ۲۰-۲۲

“پیامبری که قصد کند به نام من، هر چیزی را که من به او امر نکرده ام بگوید، یا پیامبری که به نام خدایان دیگر سخن می گوید، باید به مرگ محکوم شود.”

شاید باخود بگویید: “چگونه می توانیم بفهمیم که پیامی از سوی خداوند بیان نشده است؟”

اگر آنچه پیامبری به نام خداوند اعلام می‌کند واقع نشود یا محقق نشود، این پیامی است که خداوند نگفته است. آن پیامبر متکبرانه صحبت کرده است. از او نترس.”

اگر واقعاً قصد اطاعت از خدا را داشتیم، بسیار “پیامبر” مرده برای دفن داشتیم. با ذهن خدا، نمی‌توانیم کسانی را که “از دقت و احتمالات ۶۰ تا ۷۰ درصد” سخن میگویند، تحسین کنیم. من از قتل دفاع نمی‌کنم، بلکه فقط سعی می‌کنم شدت قضاوت خدا بر مردانی را که “سخنانی را که ظاهراً از من می‌گیرند را از دیگران بدزدند [یا از تخیلاتشان بسازند]” به شما اطلاع دهم (ارمیا ۲۳). اگر بخواهیم از خدا پیروی کنیم، نه از گروهی از مردان، یک “اشتباه” برای پایان دائمی این رشته کافی است. نمی‌خواهم خشن به نظر بیایم ـ نمی‌دانم چگونه می‌خواهیم شکاف “خلاء تا واقعیت” را بدون اشتباه پر کنیم. چگونه می‌توانستند آن شکاف در قسمت تثنیه را که قبلاً نقل شد، پر کنند؟ با این حال حرف خوش را می‌زند: “کسانی را که پیشگویی هایی می‌کنند که محقق نمی‌شوند را بکشید.” فقط خدا باید به ما کمک کند، حدس می زنم! در ضمن، ما نیازی نیست تقلا کنیم تا چیزی، از روی مادی نگری، از روی جاه‌طلبی، یا از روی ناامیدی و ناشکیبایی، رخ دهد.

از آنچه دیده‌ام و از نزدیکانم می‌دانم که منتقدان و مدافعان اعمال رسولان ۲: ١۷-١۸ هر دو به خاطر همه‌ی آنچه امروز در حال وقوع است، متقاعد نشده‌اند. به نظر واضح است که صاحبان قدرت در گروه‌هایی که اول قرنتیان ۱۴: ۱ را تأیید می‌کنند، اغلب متقاعد نشده‌اند که خاستگاه یک “پیش‌گویی” از بهشت است. بسیاری از اوقات کسانی که مجمع را برای دستیابی به بهترین تاثیرات هدایت می کنند (همانطور که مسلماً در حوزه علمیه به آنه آموزش داده شده است) هنگامی که شخص پیشگویی کننده برای یک نفس مکث می کند، سخنان نبوی مشکوک را قطع می کنند. این سناریو در مکان‌های بیشماری اتفاق افتاده است: کشیش یا رهبر عبادت به سرعت آهنگی را رهبری می‌کند یا چند نکته اضافه می‌کند تا مشکل شرم‌آور آن پیش‌گویی، یا چیزهایی که نمی‌خواست جمعیت بشنوند، را به آرامی بپوشاند.

شاید ما حتی باید در ایده های قبلی خود، در مورد روش انجام پیشگویی، در کلیسای حواری اولیه تجدید نظر کنیم. پیشگویی واقعی ممکن است آنطور که بسیاری از ما فکر می کنیم، رنگارنگ، بلند و بدون وقفه نباشد (اول قرنتیان ۱۴: ۳۰ را بخوانید). احتمالاً پیشگویی در والاترین شکل خود بسیار ارگانیک و طبیعی باشد. اگرچه از نظر غنا، نفوذ و قدرت، تقریباً باورنکردنی است، اما پیشگویی واقعی اغلب به اندازه‌ی یک نجار که عاشقانه مستقیماً در چشمان شما نگاه می کند و قلب شما را آشکار می کند، معصوم و اصیل است. آن را با این‌ها مقایسه کنید: (١) یک مربی معنوی در خلسه (۲) مردی خشمگین، پرمو و عجیب و غریب با بزاق پرتابی. (۳) چاپلوسی پر زرق و برق با قمپزهای بسیار. او ممکن است هرجا که می‌رود، “جامعه‌ای حامی هم” را با کسانی که در رهبری هستند هدایت کند. یا، (۴) یک بره‌ی ترسو که شهامت را به دست می‌آورد تا سعی کند یک اعتقاد قلبی ساده را مانند یک پیشگویی در یک گردهمایی بسازد. ما چنین بچه هایی هستیم! چیز خوبی‌ست که او ما را خیلی دوست دارد…! به لطف او، از پسش برمی‌آییم!

۲۳ البته، مواقعی وجود خواهد داشت که خداوند، بدون بازخورد زیاد، وفاداری ما را به چالش می‌کشد. بنی‌اسرائیل به خاطر شکایت “آیا خدا در میان ماست یا نه؟” به دردسر افتادند. (اول قرنتیان.١۰:١۰). با این حال، در مجموع، نشانه‌های کلیسایی که وجودش در بهشت، در “قدرت یک زندگی فنا ناپذیر” متولد شده است، باید فراوان باشد. نه فقط نظری.

۲۴ عبرانیان ۱۰: ۲۴-۲۵

۲۵ در صورتی که متعجب هستید، “آراسته و منظم” در مفهوم خود در اول قرنتیان، فصل ١۴، به معنای عبادت تجویز شده متشکل از دو سرود، یک دعا، یک موعظه، و غیره نیست. بلکه در همان پاراگراف آمده: “همه یک آهنگ، کلامی سازنده می آورند”، این معنی “آراسته و منظم” است (گویی انگار خود پادشاه زمان را هدایت می کند) اگر نه، ممکن است لازم باشد این ١۴ حقیقت “اول قرنتیان” را در مورد “چگونگی عملکرد در اجتماعات” از کتاب مقدس خود بیاوریم. اگر مردها از سر جدا باشند، واقعاً زندگی کردن به این شکل بسیار خطرناک است. اگر هیچ دستورکاری برای دنبال کردن، هیچ استاد تشریفاتی برای زنده نگه داشتن جلسه وجود نداشته باشد، و عیسی جلسه را اداره نکند، ما دچار هرج و مرج خواهیم شد. “هر کس آنچه را که در نظر خودش درست است انجام می دهد” در حالی که “شاهی وجود ندارد.” اگر عیسی برای جهت‌دهی در جلسه نباشد، یک دستورکار و سنت‌های مردان، همان راهی است که باید رفت!

۲۶ آیا آزادی در مجامع کاریزماتیک برای هر کسی وجود دارد که در زمان معینی در طول “خدمت” پیشگویی کند یا “کلامی خردمندانه” ارائه کند، واقعاً “مردی عامی” را به جای خود به عنوان کشیش خدا می آورد؟ به نظر می رسد که این کار به طور کلی تاثیر خود را از دست می دهد. اول از همه، فقط در یک بخش مشخص (گفته یا ناگفته) از زمان مجاز است. در حالی که به نظر می رسد این امر به خانواده آزادی بیشتری نسبت به محیط مذهبی سنتی می دهد، اما هنوز کمتر از آن چیزیست که خداوند در پی آن است. خدا و قدیسان او هنوز محدود به اجرا در محدوده های تعیین شده توسط روش‌های عامیانه و آداب و رسوم، یا توسط کسانی هستند که گردهمایی را سازماندهی می کنند. ما باید یاد بگیریم که بگذاریم عیسی سلطنت کند و به او اعتماد کنیم!

۲۷ همه آنها مشاغلی داشتند که باید برای صبح روز بعد از خواب بیدار می شدند، فرزندانی که باید به آنها رسیدگی می‌کردند و مسئولیت های عادی زندگی که ما نیز با آن روبه‌رو هستیم. اما آنها، می دانستند که چگونه “ابتدا در جستجوی پادشاهی” باشند. چیزی که برای ما یک چالش است. وقتی با دید، “منطقی” و نه با ایمان حرکت می‌کنیم، چه نعمت‌هایی را از دست می‌دهیم!

 

jesuslifetogether.com
فارسی Languages icon
 Share icon