رهبری عيسـی

درگردهمائيـها

در كليسائی كه بجای قدر دانی واحترام و انديشيدن به آثار وبقايای تاريخی ، انديشۀ غالبش حضور فعالانۀ عيسای زنده هست ، آنجا آزادی هست .

2/12/2007

چيز ديگری كه ما بايد جسارت داشته باشيم عوض كنيم داشتن اجتماعاتی است نظير آنچه انجيل در اول قرنتيان باب ١٤ شرح ميدهد .هنگامی كه گرد هم می آئيد، برادران و تمامی كليسا با هم ، هر كس سرودی تعليمی مكاشفه ای زبانی ويا ترجمه ای دارد . اينها همه با هم بايد برای بنای كليسا (بدن مسيح ) بكار رود . وقتی به اين طريق زندگی كنيم ، حتی غير ايمانداران هم سر بر خاك می گذارند و فرياد می زنند(خدا در ميان شماست ) هيچ رئيسی جز عيسی نيست . كسی را رهبر ، ارباب ، استاد ،يا شبان خطاب نكنيد.همۀ شما برادرانيد همۀ شما عيسی را داريد واو درهمۀ ما يكسان وجود دارد . يقينأ تفاوتهائی از نظر بلوغ خواهد بود .بعضی عطايا بيشتر عمومی هستند در حاليكه ديگر عطايا بيشتر پوشيده هستند وكلأ كمترمرئی هستند . اما همه قابل دسترس هستند و جای خود را دارند . گاهی ما به بخشش عيسی نياز داريم ، گاهی به تعاليمش گاهی به سرودهايش و گاهی به كمك هايش برای حل مشكلات نيازمنديم ولی همه يكسان و از عيسی هستند .لطفأ (اول قرنتيان ١٤ :٢٦ــ٤٠ ) را بخوانيد هيچكس متصدی امرنيست بجزخود عيسی . ما گرد هم ميائيم وتوجه داريم كه چگونه همديگر رابه انجام كارهای نيكو ومحبت تشويق كنيم .( عبرانيان ١٠: ٢٤ ــ٢٦)

ما بايد فكر كنيم و دعا كنيم و هر كدام مسئوليتی بپذيريم كه يك حامل كلام خدا ومحبت خدا باشيم.از يك شخص مخصوص بخودی خود انتظار نميرود

كه كاری بكند ــ بجز گوش سپردن وپاسخ دادن به خدا مثل هر كس ديگری . اگر كسی تعليمی از عيسی بياورد و ديگری با كلامی به زبانها و سرود

يامكاشفه،اگر اين برادر يا خواهر چيزی را كه از عيسی دريافت كرده با ديگران در ميان ميگذارد و شخص دوم مكاشفه ای دريافت ميكند بايد شخص اول بنشيند ، چرا كه ما به فرامين خدا بيشتر از تعليمات انسانی عمل ميكنيم .كتاب مقدس گفته است وقتی مكاشفه ای به شخص دوم ميرسد ،

بايد شخص اول بنشيند اين چيزيست كه در اول قرنتيان ١٤ ميگويد البته اين برای كسانی كه دوست دارند اول باشند ، متصدی باشند

وخيلی روحانی جلوه كنند وازاينراه پولدار شوند زياد مأنوس نيست .ما وارث بارهای سنگينی از تعليمات كاتوليك های رومی و پروتستانهای خودمان وديگرتيره ها واجداد مشرك خودمان هستيم .در اين شيوه ها ، كشيش ، شبان ، استاد ..و...صدرنشين و بالا نشين هستند وبه جماعتی عامی و كمترين

صحبت ميكنند وهمۀ مردم بيچاره همۀ حضار فقط می نشينند و گوش می دهند . اين شبيه روّيه وتعاليمی است كه عيسی گفت از آن نفرت دارد .

درترجمۀ نيكلاس اين به فرمانروائی بر مردم ترجمه شده است . امّا خدا گفته كه همۀ اينها بايد بخاطر او وما تغيير يابند .

بعنوان نقطۀ آغازين عملی ميخواهم بشما پيشنهاد كنم كه اگر ما واقعأ ميخواهيم به عطايائی كه درون هركدام از ما هست احترام بگذاريم وعطيه ای كه درون هركدام ازافراد قوم خدا هست بيرون بكشيم ، بايد خيلی چيزها را عوض كنيم . هرقدرهم احمقانه بنظر بيايد ، يكی از آن چيزها اينست كه وقتی

گردهم ميائيم بايد چگونه بنشينيم ؟ وقتی عيسی اينجا بود،او حلقه ای از مردم را اطراف خود داشت،(به آنانی كه در آن حلقه دور او نشسته بودندگفت:

اينها مادران، برادران و خواهران من هستند . مرقس ٣ ) حلقه زده بر گرد او ! آيا اين كار طبيعی تر نيست ، وقتی گرد هم ميائيم كه از او بشنويم نه

صٍرفأ از يك مرد با عطايائی محدود ؟ ممكن است اين بنظر شما خيلی پيش پا افتاده است وحتی زياد هم مهم بنظر نميايد ، ولی بشما اطمينان می دهم

كه مهم هست. شنيده ام كه كلمات بشر وسكوی وعظ تلفظ يكسانی در زبان فرانسه دارند . وقتی ما با كسی روبرو می نشينيم تمام توجهمان جلب يكنفر

ميشود وديگر مادر جمع خود با هم يكسان نيستيم . من نسبت بكسی كه درمقابل من بعنوان ارباب يا رهبر يا حامی يا پليس ترافيك يا هركسی كه در ــ

رأس بر تخت نشسته احساس حقارت وچاپلوسی خواهم كرد . وقتی ما بجای حلقه زدن بر گرد عيسی در صندليها ودر رديفها مينشينيم مثل اين هست

كه يكنفر رابعنوان مركز تجمع نور قرار ميدهيم وبقيّۀ افراد فقط شنونده هستند و فقط يكنفر جاذبه دارد و اين بسيار اشتباه است چون عطايای بيشماری

گرداگرد ما هستند وهمه بخشی از عيسی هستند. اگر همۀ ما متوجه جلو باشيم فقط يك عطيه را متجلی ميكنيم . وچقدر يكنفر بايد مغرور باشد كه بخود

اجازه دهد هميشه بر صندلی رياست تكيه زند يا مركز توجه همگان باشد .

Man's False Church

در اين نمونه كه در تصوير بالا مشاهده ميكنيد و فرم روتين مذهبی دركليسا های ساختمانی يا كليسا های خانگی است ، فقط چند نفر از طريق اداری

منصوب شده اند كه همه چيز از طريق آنها اجرا ميشود .بصورت اداری شروع وبهمان صورت خاتمه می يابد . بصورت اداری تدريس ميشود و ــ

پرستش ها ويا محتوی درس ها از پيش مشخص ميشود . رئيس تصميم ميگيرد ، به سؤالات پاسخ ميدهد ، وجريانات را كنترل ميكند .

اين كاملأ خلاف كتاب مقدس وبسيار،بسيار بی ثمر است .(اول قرنتيان ٢٦:١٤ ) اين همان مايۀ خمير در خمير هست كه عطايا را ضايع ميكند و در

اين روش خداوندی عيسی كمرنگ ميشود وتضمينی ندارد . بعلاوه چنين شيوه ای در هيچ كجای انجيل يافت نميشود وبايد كلأ محكوم بشود .

تقريبأ در تمام مذاهب دنيا از جمله مسيحيت سنتی روحانيون وعوام درسيستم های فرقه ای نمايشات از پيش آماده شدۀ تأثير گذاری دارند كه در هيچ كجای انجيل يا در قلب و فكرخدا اثری از آن نيست ، عيسی بوضوح و با قدرت حتی اشارۀ مستقيم بر عليه اين سيستم پر از سنت ها و باج گيريها و

انسانهائی كه خود را در مقابل قوم خدا برمی افرازند ،صحبت ميكند . وميگويد حتی دوازده رسول هم بايد برادران باشند در ميان برادران ديگر در ــ

ميان مقدسان نه بالای سر آنها بقول خود عيسی ارادۀ خدا به رهبری سموئيل وار هست در ميانۀ زندگی . بدون عنوان يا موقعيت بلكه فقط محبت و ــ

عطايا طبق نياز . در غيراين صورت ما با اجازه دادن و اشتياق به رهبری به شيوۀ شائول همانگونه كه خدا به سموئيل گفت،(اول سموئيل ٨ : ٧ )

خدا را ترك ميكنيم .

البته بنا به اعتقادات كسانی كه در تمام طول عمر خود كه حالا سالهای بازنشستگی راسپری ميكنند ومغزشان انباشته از رسومات ديرين هست اين يك مقايسۀ شبه بنيادی هست .ولی تا زمانيكه ما راههايمان را طبق كتاب مقدس دوباره ارزيابی نكنيم ،درنتيجۀ انباشتگی

ازخميرمايه ها فقط ميتوانيم گرمای اندكی كسب كنيم .همان كاری كه فرهنگهای نوين مذهبی هميشه انجام ميدهند .

اينجا چكيدۀ موضوعی هست كه بايد آنرا مدّ نظر قرار دهيم ، آيا اوقات ما با همديگر برایعيسی يا ازعيسی هست ؟ اطاعت و فروتنی وآزادی همۀ مقدسان آنها را از همديگر متمايز ميكند .همه چيز از او وبواسطۀ او وبرای او هست مدل های انسانی توجه ومراقبت ومسيحيت مردان مقدسی ،

متضمّن باختی گزاف است . وقتی كه شما سعی داريد با خلاقيّت و اِعمال قدرت خود بر اوضاع مسلط باشيد ، عيسی آنگونه كه ميل دارد روشش را

در شما و بواسطۀ شما وبر شما اِعمال نميكند . روشهای مبتنی بر ترس يا فرد گرائی ، برای رهبران فرقه ها ازنظر مالی سودمند و باعث ترقی و اعتلأ هست .پس تعجبی ندارد وقتی اين روشهای صحيح كتاب مقدّسی به بسياری از آنان عرضه ميشود چه جاروجنجالی راه می اندازندو چه انرژیی

برای رد كردن آن صرف مينمايند . اين همان سنگی است كه بنايان رد كرده اند و تبديل به سنگ زاويه شده است . بنّايان كسانی هستند كه چيزی برای از دست دادن دارند و يا ، فكر ميكنند كه چيزی برای ازدست دادن دارند . (قدرتهای پوشالی شان) چون آنها بقدر كافی به عيسی وبه قوم او اعتماد ندارند .معهذا بطور قطع ويقين عيسی چنين هرم های قدرت وهمـۀ عناوين مذهبی را كه امروزه متداول است بلا استثناء ممنوع اعلام كرده است .(متی٢٣ وغيره ) اين شرم آور وفضاحت بزرگی است كه عطایای او را هدر بدهيم وصدايش را نشنويم .حقيقت اينست كه اگرحتی موعظه ها

خوب و كتاب مقدسی و سرودها الهام بخش باشند، به شما آماری خواهم داد ازثمرات بد وابستگی به مسيحيت مبتنی برقدرت مردان روحانی ، عليرغم

آنچه كه گفتيم ( موعظه های خوب وسرودهای الهام بخش ) مسيحيت مبتنی بر توجه و مراقبت و تحت كنترل مردان روحانی از او نيست حتی اگر برای او باشد.اين بكلی فرق ميكند. بايد ديد آيا درهای جهنم برآنها غلبه ميكند يا آنها با زندگی روزانه با او برآن غالب می آيند ؟ (اول قرنتيان١٢

اعما ل رسولان٢: ٤٢ــ٤٧ ، عبرانيان٣: ١٢ــ١٤) او ميخواهد سر كليسايش باشد نه عنوان گردهم آئيهائی در نام او .

Jesus's Church Alive

پس تكليف چيست اگر همۀ عطايا جايگاه يكسانی دارند؟ شايد كسی با عطيۀ شبانی در جمع نشسته ، شايد كسی با عطيۀ معلمی اينجا نشسته و عطيۀ

بخشش آنجا، عطيۀ كمك اينجا ،ويكی با عطيۀ نبوت آنطرف تر، وهمۀ عطايا جايگاه يكسانی دارند چونكه آنها همه بخشی از عيسی هستند .

همانطور كه قبلأ بحث كرديم پولس در اول قرنتيان١٤ بوضوح زمانی را كه همۀ كليسا باهم جمع هستند شرح ميدهد . او تجمّع وبهم پيوستگی همۀ

مقدسانی را شرح ميدهد كه عيسی در درونشان زندگی ميكند .همانطور كه لحظاتی قبل در باب ١٢شرح آن رفت مسيحيانی كه در زندگی روزمره با

هم وتحت رهبری اومشاركت دارند ،بايد بعنوان كاهنان زندگيشان را ادامه دهند وقتی كليسا در يكجا باهم جمع است ، همه فرصت اينرا دارند كه به عيسی و به مسئلۀ سر بودن او واكنش نشان دهند . بعنوان كاهنان حقيقی وقتی كليسا با هم است ، تحكمی نيست و افراد از پيش تعيين شده بعنوان سر

نيست كه يك سری صحبت های ديكته شدۀ مجاز يا نمايش يا سرود را تحويل كليسا بدهند . اين نمونه از (وقتی نفر دوم مكاشفه ای دريافت ميكند، نفر

اول سكوت اختياركند ...) گردهم آئیها ياد آور تنها تصوير در عهد جديد از سرپرستی عيسی در گردهم آئيها درپادشاهی مقدسانش ميباشد .

همۀ عطايا كه در كليسا از بدن مسيح صادر ميشود،ميتواند درهمان لحظۀ اعطاء عمل نمايد (واگر فردی ديگر كه نشسته است مكاشفه ای دريافت كند

فرد نخست سكوت اختيار كند) خداوند گفت : جائی برای كنترل اينكه چه كسی چه كاری را چگونه انجام خواهد داد،باقی نمی ماند مثل كنترل خطابه ها ، سرودها ، يا پذيرائی و يا به بهانۀ بهبود كيفيت كار، كنترل مقاصد ديگران ـــ در كليسائی كه بجای قدر دانی واحترام و انديشيدن به آثار وبقايای تاريخی ، انديشۀ غالبش حضور فعالانۀ عيسای زنده هست ، آنجا آزادی هست . هر كسی كه با عيسای درونش زندگی ميكند وظايف روزمره اش را دربين ايمانداران انجام ميدهد او مسئوليتی دارد كه عطايايش را به بدن مسيح عرضه كند . تمامی عيسی از وجود او تراوش ميكند با تمامی عطايايش

و هر عطيه ای كه ممكن است در لحظه ای خاص مورد نياز باشد . اگر جوانی بحث مشكلات كاريش را پيش ميكشد ، يا خواهری عنوان ميكند كه با

بچه هايش مشكل دارد،بايد عطيۀ معلمی يا تشويق كنندگی يا شبانی يا كمك همگی باهم وبا لحاظ فرم ارائه شده در(اول قرنتيان ١٤ : ٣٠) جريان يابند

اين تنها شكل انجيلی رفتار در زمانهائی است كه كل كليسا باهم جمع هستند . در اين شكل به عيسی امكان داده ميشود كه سر زندۀ كليسای خود باشد ،

بجای تشكيلات انسانی كه ِصرفأ با يك نفر كنترل ميشود .هر كسی كه مسيح زنده در او ساكن است بايد آزاد باشد كه بوسيلۀعيسی حركت داده بشود و

در اتفاقات جاری بكار گرفته شود . اين تنها شكل گردهمائی بدن مسيح است . اين شكل گردهمائی ها سرشار است از آنچه در زندگی روزمرۀ

ايمانداران چه در خانه يا محل كار ياكليسا اتقاق ميافتد واين يعنی زندگی روزمره باهم در عيسی مسيح .

بايد جايگاهی برای فرمانروائی ورهبری عيسی بواسطۀ قومش وعطايايش درهرزمان قرار داد در خانه ها ودر اجتماعات مردم سعی خواهند

كرد اينرا تقليد كنند،درزمانهای خدمت بهر نحوی كه هست بخاطر خواهند آورد اما بازهم به كنترل خودشان ادامه ميدهند ونميپذيرند كه عيسی مهارت

و توانائی زندگی بجای را آنها از طريق قومش وعطايايش دارد .

Jesus Yesu Y'shua

قلب اوبرای پادشاهی مقدسان،عملأ وحقيقتأ با عيسی بودن بعنوان سر بدن ، موضوع بحث ما در اينجاست . والبته اين بحث مربوط به بعضی اعما ل بچگانه و غير كتاب مقدسی مثل ساعات مبتدی ها نيست كه هركس نوبت بگيرد وپراز جهالت و آراء مختلف هست و فرضأ هركس بايد چيزی بگويد ويا اگرشما بيش از پنج دقيقه حرف بزنيد هفتۀ آينده ديگر نميتوانيد حرف بزنيد. ياالا لعجب! يقينأ پادشاهی او دموكراسی نيست، كليسای اوبايد يك (تـئوكراسی) باشد يعنی حكومت خدا ،جائيكه او با مسح شدگی ،عطايا و افكارجاری خود برتعاملات ما با روشی حيرت انگيز و تغيير دهنده وآنی حكم ميراند .درلحظه ای آنی يك نفر ممكن است به ندای آنی خداوند بمدت طولانی وباصدای بلند پاسخ دهد ولی از او انتظار چنين كاری نميرفت .

بهرحال مسئله اينجا حكم به بی اختيار بودن وهرج ومرج نيست بلكه همانطور كه عيسی در (متی ١٠ : ٢٠) ميگويد درهركاری مبنا را براعتماد به پدر قرار دهيد،

تا شما را سرشارسازد ، بجای اينكه تمهيداتی انديشيده و آنها راذخيره كنيد. به كلمات (و) و(ذخيره) دقت كنيد اينجا منظور بی تفاوتی وعدم اعتماد به

خدای زنده هست . بعلاوه در متن (عبرانيان١٠: ٢٤و٢٥)ودر فكرآن باشيم كه چگونه ميتوانيم يكديگر رابه محبت و انجام اعمال نيكو برانگيزانيم .

وازگردآمدن با يكديگردست نكشيم، چنانكه بعضی را عادت شده است، بلكه يكديگر رابيشتر تشويق كنيم ــ بخصوص اكنون كه شاهد نزديكتر شدن آن

روز هستيد .وقتی كه مقدسان گرد هم ميايند،درقرنتيان ١٤ بوضوح ميگويد،هر كسی (نميگويد كسان خاص وبرگزيده) سرودی ، تعليمی ، مكاشفه ای

زبانی ويا ترجمه ای دارد كه قلب وزندگيشان ازآن سرشار شده است.وقتی كه مقدسين باهم جمع هستند و چيزهائی پيش ميايد بايد هركسی بقدر كفايـت

برای تعديل وتنظيم آنچه كه بطورمستمر در حال وقوع هست انعطاف داشته باشد . با درنظرگرفتن اينكه (چه وقت) بگويد ويقين حاصل كند كه واقعأ

(چه چيزی) نياز هست گفته شود . ترتيب دادن ، كار نيكوئی هست تا زمانيكه ، اگر عيسی را به (سر) بودن ميپذيريم ، انعطاف لازم برای اينكه چه چيزی يا چه موقع يا چه كسی مطلبی را بگويد يا نه وجود داشته وحالت تحكم نداشته باشد . وقتی مقدسين گردهم می آيند بايد انعطاف داشته باشند نه

آنقدركه هرج ومرج حاكم شود ، حالا يكشنبه باشد يا جمعه يا هر زمان ديگری ، توی اتق نشيمن باشد يا سالن اجتماعات ، چه اين برنامه از پنج روز

قبل تدارك ديده شده، يا بيست دقيقه قبل بايد ما در زندگی ترتيبی بدهيم ،كه واقعيت آنچه عيسی ميخواهد گفته شود يا انجام گيرد، مبنای تمهيدات ما در

هرزمانی كه با ديگر مقدسان جمع هستيم ، قرار گيرد خواه در زمين تنيس باشد يا زمين بسكتبال يا درهرمكانی بهر مناسبتی، البته اين برای زمانهائی

صدق ميكند كه همۀ مقدسين مختصرآگاه‍‍ی ازاينكه قراراست يكجا جمع شوند،دارند.پس موضوع اين نيست كه اختيار ازكف بدهيم وبيش از آنچه خداما رااز آن سرشار میكند،وقت بگذاريم . (بجای مثلأ آماده كردن يك درس برای در ميان گذاشتن با ديگران) حالا در روش دريافت از خدا ما بايد حتمأ

ياد داشت هائی برداريم و آياتی ياد داشت كنيم كه بما كمك ميكند آنگونه كه شايسته است مطلب را بوضوح اعلام كنيم . همانگونه كه پولس رسول ميگويد اما آماده كردن پيغامی برای در ميان گذاشتن با ديگران( مخصوصأ اگر شما كسی هستيد كه از شما چنين انتظار ميرود،به اين ترتيب كهانت از موقعيت ومسئوليت جدا ميشود ) با تدارك زندگيمان تفاوت اساسی دارد . درميان گذاشتن چيزی حقيقی كه اوبرما آشكار ميكند با ديگران وقتيكه با

وضعيتی حقيقی بطورمستقيم مواجه ميشويم ،موقع نشستن باهم يا هنگام باغبانی يا خريد با مقدسين،اگر شما باهم هستيد وشخصی جدأ چيزهائی خاص دارد و ميخواهد آنرا باهمه در ميان بگذارد، تا زمانيكه درموضوع زمان بندی و اصلاح روش انعطاف داشته باشيد و مطيع آنچه كه عيسی با آن شما

را در يك لحظه متعجب خواهد كرد ، باشيد ــ آن مشكلی نخواهد بود .

در راههای او آزادی و اطاعت هست . اما بخاطر داشته باشيد كه پولس در(اول قرنتيان ١٤) مسئلۀ امكان سؤاستفادۀ افرادی را كه رهبری را انكار ميكنند ، عنوان ميكند كه با بهره برداری ازآزادی بسمت جاه طلبی يا احساسات ويا بی خردی روی مياورند. وباز بخاطر بياوريد كه در تمام متن (اول قرنتيان از باب ١٠ تا ١٣ ) جائيكه قلب خداوند اينست كه قوم او يكپارچه همچونيك بدن ودر زندگی روزمره بهم پيوسته زندگی كنند مثل دست كه با انگشتان ومچ بهم پيوسته اند . در اين متن زندگی انجيلی دركليسا ميشود از اول قرنتيان١٤ پيروی كرد ، وقتی مكاشفه ای به شخص دوم ميرسد شخص اول سكوت اختيار كند . نه نمايش ونه مرد مقدسی كه نمايش اجرا ميكند .او همان است كه ديروز بود ، امروز هست و تا ابد خواهد بود . ترس ، حرص ، قدرت و جاه طلبی عده ای نميتواند واجازه ندارد ميراث قوم او را بربايد . عيسی زنده است و بواسطۀ عطايايش حرف میزند اگرما آنطور كه ارادۀ او هست بجای اينكه فقط عامل اجرای يك موعظه در يك روز مقدس باشيم ، بدن او باشيم ،بله ممكن است ناظرانی باشند كه خدمت ميكنند و برای سهولت كارها كمك ميكنند.وزمانهائی خواهد بود برای بيانيه هائی خطاب به غيرايمانداران همانگونه كه پولس دراعمال رسولان نمونه های مسلّمی دارد اگرچه وضع آن دوره شبيه امروز نبود معهذا حتی بيانيه ها به روش گفت وشنود بوده(ازترجمۀ يونانی كلمه چنين بر ميايد كه بيانيه ها بصورت پرسش وپاسخ بوده) نه سخنرانی لا ينقطع و اين تيپ بيانيه ها با موقعيت غيرايمانداران درافسس يا آتن نبايد با زمانی كه همۀ كليسا گردهم ميايند اشتباه گرفته شود گرچه حتمأ اغلب وقتی اعضاء خانوادۀ الهی باهم جمع ميشوند غيرايماندارانی هم حضور دارند.(اول قرنتيان ١٤) زمانهائیكه همۀ اعضاء بدن مسيح درمحل مشخص بهم ملحق ميشوند،با زمانی كه يكنفربه انبوهی ازغيرايمانداران ( موعظۀ خيابانی )ميكند كاملأ متفاوت است .بعنوان نمونه پولس يك مدرسۀ مشركان رابه منظور سخنرانی دربارۀ عيسی برای غير ايمانداران مورد استفاده قرارداد. (اعمال رسولان ١٩: ٨ــ ١٠) وبمدت دوسال در سراسر ايالت آسيا كلام خدا را به همه رساند .البته اين فرق دارد از زمانيكه كليسا، بازخريد شده ها و مسكن های خدا با هم ملاقات ميكنند .چنانكه در اول قرنتيان ١٢ـــ ١٤يا اعمال رسولان ٢٠ جائيكه پولس با اعضاء خانواده اش تاسپيده دم در يك محيط غير رسمی كفتگو كرد . اشتياق عيسی اينست كه كليسايش را طوری بسازد كه ديگردرهای جهنم بر آن استيلا نيابد . اين راهی است كه همه خواهند فهميد شما شاگردان من هستيد .

او ما را باهم ميخواهد كه خانه ای برای او بشويم .هرروزه ،بهم پيوسته ،متحد ويكپارچه وبا هم يكدل برای مجادلۀ ايمان همچون يك تن باشيم .و در اين صميميت روزانۀ ، مادر ــ برادر وخواهر رويّۀ زندگيی كه عيسی بنيان نهاده ،زندگی كنيم .حالا همۀ قوم او در زندگی يكسر بهم تنيدۀ روزانه باهمديگر(اعمالرسولان ٢: ٤٢ــ٤٧واول قرنتيان ١٢ــ١٣) ميتوانند توسط روح مسيح بكار گرفته شوند ، در هر لحظۀ از زندگی .. واقعأ ساده است درست مثل زمانی كه او اينجا با بدن جسمانی نزد ما بود ، عيسی گفته اگر ما با نقشه های انسانی وسلسله مراتب ها وآداب ورسوم واعمال مذهبی و بازيگری و زندگيهای تمامأ دنيائی روح او را خاموش نكنيم، او آزاد است كه خودش را و عطايايش را درست مثل زمانيكه با بدن جسمانی اينجا بود نثار ما بكند ( افكار جاری او ومسح او، ولو برای يك لحظه يا تا سپيده دم) اين شور واشتياق ماست .پس وقتی مكاشفه ای به كسی ميرسد نفر اول سكوت اختيار نمايد .

jesuslifetogether.com
فارسی Languages icon
 Share icon